لکنت و احساسات

فصل سوم

فصل سوم کتاب لکنت در سنین پیش از دبستان، راهنمای والدین

  نکات آغازین

  • کودکان در مقایسه با والدینشان، واکنش‌های متفاوتی به لکنت نشان می‌دهند.
  • والدین نباید خود را باعث‌وبانی لکنت فرزندانشان بدانند.
  • مشاهده و رصد کودک مهم است.
  • شیوه‌های غلطی را که بزرگ‌سالان برای کمک به کودک استفاده می‌کنند، بشناسید.
  • یاد بگیرید که برای کمک به کودک چه بگوئید و چه‌کاری انجام دهید.
  • اهمیت گوش دادن به کودک را دریابید.
  • چگونگی صحبت کردن والدین با کودک می‌تواند باعث ایجاد تغییر شود.
  • بدانید که چگونه عواطف و احساسات می‌توانند لکنت را بدتر کنند.

محتوای فصل اول

احساسات والدین

من فکر می‌کنم هیچ اختلال گفتاری یا زبانی دیگری نمی‌تواند به‌اندازه لکنت احساسات و عواطف والدین را برانگیزد. چه چیزی در مورد لکنت وجود دارد که این‌چنین دست روی نقطه حساس عواطف می‌گذارد؟ یک پاسخ این است که ما به‌عنوان والدین عواقب منفی اجتماعی، عاطفی، روانی و شغلی آن را در زندگی بزرگ‌سالانی که لکنت دارند می‌بینیم. بدیهی است که والدین نمی‌خواهند فرزندانشان در تمام طول عمرشان تحت‌فشار لکنت باشند. گذشته از برنامه‌ریزی برای آینده، چه ارتباطی بین احساسات والد و احساسات کودک پیش‌دبستانی او که لکنت می‌کند وجود دارد؟

مقاله‌ای در یک مجله آمریکایی به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چرا والدین زمانی که کودکانشان لکنت می‌کنند، احساسی این‌گونه دارند. مؤلفین نوشته‌اند، “والدین در این مورد که به‌طور مشخص بین احساسشان به لکنت و احساسشان نسبت به تجربیات کودکانشان تفاوت قائل شوند، مشکل دارند. برای مثال، والدین ممکن است خودشان در مورد صحبت کردن کودک با دیگران نگران باشند، اما ممکن است این موضوع را با صحبت درباره نگرانی کودک در موقعیت‌های گفتاری نشان دهند. در این مواقع والدین رنجی عاطفی را احساس می‌کنند ولی این درد و رنج را به گردن موقعیتی که کودکان در آن هستند، می‌اندازند.

به‌عبارت‌دیگر، والدینی که نسبت به ناروانی‌های کودکانشان نگران هستند معتقدند که این خود کودک است که هنگام لکنت مضطرب می‌شود؛ اما واقعیت این است که اکثر کودکان خردسال هنگام لکنت احساس اضطراب و نگرانی نمی‌کنند. نویسندگان همچنین بر روی برداشت‌های متفاوت کودک و والد از لکنت تأکید می‌کنند. آن‌ها اظهار می‌دارند،” در بسیاری از موارد والدین فکر می‌کنند که دیدگاه آن‌ها از لکنت همان دیدگاهی است که کودکان از لکنت دارند.

به‌عنوان‌مثال، زمانی که کودکان شروع به توجه به ناروانی‌های گفتار خود می‌کنند آن‌ها ممکن است در درجه اول این موضوع را به‌عنوان یک تفاوت بین گفتار خود و سایر کودکان تلقی کنند اما از طرف دیگر والدین ممکن است این دیدگاه را داشته باشند که ناروانی کودکانشان یک نقص یا کمبود است. بدین‌صورت والدین در حال تعریف این تجربه با مفهومی منفی هستند که می‌تواند باعث ایجاد واکنش‌های عاطفی شدیدی همچون نگرانی، افسردگی و خشم شود و اما در مقابل، کودکان ممکن است شناخت بی‌طرفانه‌تری نسبت به این وضعیت و شرایط داشته باشند.” به‌عبارت‌دیگر، ممکن است کودک شما هنوز به دلیل ناروانی‌هایش نگران نباشد درحالی‌که شما نسبت به این موضوع احساس وحشتناکی دارید.

با توجه به واکنش‌های شدید والدین نسبت به لکنت ممکن است آن‌ها احساس کنند که کاری از سمت‌وسوی آن‌ها باعث ایجاد لکنت شده است، اما تحقیقات چیز دیگری نشان می‌دهند. نتایج مطالعاتی پیرامون ارتباطات متقابل والدین و فرزندان نشان داده است که،

“تاکنون هیچ رفتاری مشاهده نشده است که منحصراً از والدین کودکانی که لکنت می‌کنند (و نه والدین سایر کودکان) بروز کرده باشد. به همین ترتیب هیچ رفتاری در والدین و یا در بین عوامل محیطی مشخص نشده است که برای رشد لکنت در کودکان لازم یا کافی باشد. به نظر می‌رسد که لکنت کودکان درنتیجه ارتباط تنگاتنگ و پیچیده بین ویژگی‌ها و توانایی‌های ذاتی و اکتسابی کودکان (گفتار، زبان، موضوعات روانی- اجتماعی، خلق‌وخوی) و روش‌هایی که محیط (والدین) و کودکان به این توانایی‌ها پاسخ می‌دهند، ظهور می‌یابد. لکنت نه کاملاً قانونمند است و نه صرفاً زیست‌محیطی و درک این موضوع توسط والدین می‌تواند کمکی بسیار مؤثر در تلاش آن‌ها برای مدیریت احساس گناه و عذاب وجدان در مورد لکنت کودکان باشد.”

اگر شما نسبت به ناروانی‌های کودک خود احساس مسئولیت کرده‌اید، نتایج مطالعات فوق می‌تواند به رفع این نگرانی کمک کند. همین حالا شروع کنید. مهم است که تمرکز خود را از گذشته و احساساتی که احتمالاً در مورد این مسئله دارید به سمت روش‌های مثبتِ کمک به کودکتان تغییر دهید.

زمان کافی برای درک کودک دارای لکنت

برای درک بهتر آنچه کودک خردسال شما در این برهه از زمان تجربه می‌کند، سعی کنید برای چند دقیقه خودتان را کودک سه‌ساله‌ای تصور کنید. آماده‌اید؟ بیایید شروع کنیم:

شما احساس کاملاً خوبی نسبت به خود دارید. شما می‌توانید مانند پدر و مادرتان و بچه‌های بزرگ‌تر، کارهای زیادی را انجام دهید. راه رفتن مثل آب خوردن برایتان آسان است. می‌توانید خیلی سریع بدوید، می‌توانید توپ را پرتاب کنید و شوت بزنید، می‌توانید یک مداد شمعی در دست بگیرید و کتاب رنگ‌آمیزی خود را رنگ کنید. ممکن است حتی چند حرف الفبا را بشناسید. شما می‌دانید که چگونه فریاد بزنید و جیغ بکشید و همچنین می‌دانید که اگر روی زمین دراز بکشید، پاهای خود را به زمین بکوبید و جیغ بزنید می‌توانید باعث شوید که کسی به شما توجه کند. اگرچه در سن سه‌سالگی شما احتمالاً دارید یاد می‌گیرید که دراز کشیدن روی زمین، پا کوبیدن و جیغ زدن ممکن است شما را به دردسر بزرگی نیز بیندازد.

شما می‌دانید که باید چگونه به‌درستی صحبت کنید و حتی می‌توانید اکثر صداها را مانند یک فرد بزرگ‌سال تلفظ کنید. شما نام مهم‌ترین اسباب‌بازی‌ها و بهترین دوستان خود را می‌دانید. وقتی چیزی را می‌خواهید، از جملات استفاده می‌کنید و درواقع باگذشت هرماه جملات شما طولانی‌تر می‌شوند.بله! شما به خوبی صحبت می‌کنید و سپس ناگهان یک روز برای گفتن یک کلمه آسان مشکل پیدا می‌کنید. شما تازه در حال گفتن چیزی هستید که سه بار پشت سر هم می‌گویید،”من، من، من”. خوب، ممکن است اصلاً چیزی نباشد. سپس این اتفاق دوباره تکرار می‌شود و این بار وقتی که می‌خواهید به مادرتان چیزی راجع به ماشینتان بگویید، برای گفتن کلمات بیشتری به مشکل می‌خورید.

مورد دیگری که متوجه می‌شوید این است که شما برای بیان راحت و روان کلمات بارها و بارها به مشکل می‌خورید ولی می‌بینید که افراد بزرگ‌تر این‌گونه صحبت نمی‌کنند مثلاً مادرتان به‌راحتی کلمات را تلفظ می‌کند. چه اتفاقی افتاده است؟

به‌عنوان یک والد، شما متوجه تغییراتی در گفتار کودک خود می‌شوید. آنچه اکنون انجام می‌دهید بسیار مهم است. همان‌طور که کودک شما سعی می‌کند بفهمد که چگونه دوباره کنترل روانی گفتار خود را به دست آورد، واکنش شما می‌تواند کار او را سخت‌تر و یا آسان‌تر کند. در این مرحله بسیار مهم است که مشاهدات دقیقی داشته باشیم. آیا شرایطی وجود دارند که در آن‌ها گفتار او بهتر یا بدتر شود؟ آیا او با افراد خاصی بهتر و با دیگران بدتر صحبت می‌کند؟ آیا گفتار او هنگام نگرانی، هیجان، ترس، عصبانیت و یا استرس بدتر می‌شود؟

هنگامی‌که لکنت می‌کند، کودک، محیط اطراف کودک و سایر اطرافیانش را رصد کنید و در نظر بگیرید. در فصل‌های بعدی درباره اشخاص، مکان‌ها و احساساتی که می‌توانند بر روانی گفتار کودک شما تأثیرگذار باشند، بحث خواهیم کرد. آنچه اکنون مشاهده می‌کنید در آینده مفید خواهد بود.

کمک به کودکان دارای لکنت

طبیعی است که والدین هنگام شنیدن لکنت کودکشان بخواهند به‌طور مستقیم به فرزندشان کمک کنند. آن‌ها این کار را با بهترین نیات انجام می‌دهند. در تلاش برای کمک به فرزندشان، آن‌ها ممکن است به او توصیه‌ای کنند و یا از کودک بخواهند آنچه را که به نظر خودشان کمک‌کننده است، انجام دهد، هرچند که ممکن است توصیه آنان نتیجه‌ای معکوس بدهد.

توصیه کردن می‌تواند آگاهی کودک را نسبت به ناروانی خود بیشتر کند و او را به خاطر ناروان بودنش ناراحت سازد. زمانی که توصیه والدین کمکی نمی‌کند و آن‌ها همچنان باور دارند که می‌تواند کمک‌کننده باشد ممکن است باعث عصبانیت کودک شود. تعداد زیادی از افراد بزرگ‌سال دارای لکنت به من گفته‌اند که توصیه والدینشان در زمان کودکی بیشتر از اینکه برایشان مفید باشد، مضر بوده است. توصیه والدین باعث می‌شده که آگاهی آن‌ها نسبت به لکنتشان بیشتر شود و آن‌ها را معذب و ناراحت کند.

در صفحات بعدی فهرستی از توصیه‌های متداول که باید از آن‌ها اجتناب نمود به همراه دلیل و راهکارهایی که بسیار سودمندترند و والدین می‌توانند آن‌ها را جایگزین کنند، آورده شده است.

باید و نبایدها

۱.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: “دوباره اینو بگو،” “یک‌بار دیگه اینطوری بگو،” یا “اینطوری که من میگم بگو.”

دلیل: شما نباید کاری کنید که کودکتان احساس کند شیوه حرف زدنش غلط و یا خودش به دلیل ناروان بودن گفتارش، بد است. همچنین گفتن مجدد چیزی هم این اطمینان را نمی‌دهد که دفعه بعد بهتر خواهد شد.

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

۲.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: “آروم‌تر صحبت کن،” “سرعتتو کمتر کن،” یا “داری خیلی تند حرف می‌زنی.”

دلیل: سرعت گفتاری کودک تعیین‌کننده اینکه کودک لکنت خواهد کرد یا نه نیست. (سرعت بالای گفتار و واکنش‌های عاطفی شدید مسائلی هستند که باید به‌تنهایی و نه در ارتباط با لکنت به آن‌ها پرداخته شود. چنانچه به یک آسیب‌شناس گفتار و زبان مراجعه شود، او این موضوعات را در برنامه درمانی کودک در نظر خواهد گرفت.)

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید. تمرکز بر سرعت گفتاری، لکنت را از بین نمی‌برد. کودک اگر منظور شما را از کم کردن سرعت صحبت کردن بفهمد، به‌راحتی با سرعت کم ولی همچنان با لکنت صحبت می‌کند. کودک نیاز به یادگیری کنترل گفتارش دارد. وقتی‌که او درگیر صحبت کردنش است، ممکن است دریابد که گفتار آهسته‌تر می‌تواند به او این امکان را می‌دهد تا کنترل بیشتری بر روی نحوه صحبت کردنش داشته باشد. همان‌طور که او کنترل کردن را می‌آموزد، ممکن است خودش به‌تنهایی و بدون کمک دیگران سرعت خود را نیز کاهش دهد.

۳.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: “قبل از حرف زدنت فکر کن” یا “درباره طرز صحبت کردنت فکر کن.”

دلیل: فکر کردن قبل از صحبت کردن لکنت را از بین نمی‌برد و مورد دیگر اینکه آیا کودک باید به آنچه می‌خواهد بگوید و یا به چگونگی گفتارش فکر کند؟

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

۴.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: “اگر بخواهی همین‌جوری صحبت کنی من دیگه به تو گوش نمی‌دم.”

دلیل: این بسیار مهم است که کودک حس کند آن چیزی که می‌گوید اهمیت دارد. این مسئله برای تقویت مهارت‌های ارتباطی کودک و همچنین تصور او از خودش اهمیت دارد. امتناع از گوش دادن به کودک به این دلیل که او لکنت می‌کند، می‌تواند این فکر و باور را به او منتقل کند که آن چیزی که می‌گوید مهم نیست مگر اینکه گفتارش روان باشد. درحالی‌که ما می‌دانیم آنچه کودک می‌گوید مهم است و چگونگی گفتن آن اهمیتی ندارد.

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

۵.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: “هر وقت اینجوری حرف بزنی تنبیه می‌شوی.”

دلیل: چنانچه کودکی ناروانی دارد، او متوجه نشده است که چگونه می‌تواند این جنبه از گفتارش را کنترل کند. اگرچه او هنوز نمی‌تواند ناروانی موجود در گفتارش را کنترل کند، اما می‌تواند بر صحبت کردن یا نکردنش کنترل داشته باشد و درنتیجه ممکن است فرزندتان برای جلوگیری از تنبیه شدن صحبت نکند. اجتناب از صحبت کردن در بین کودکانی که لکنت برایشان به معضلی تبدیل شده است، موضوع غیرمعمولی نیست. شما نمی‌خواهید کودکتان از صحبت کردن اجتناب کند زیرا این موضوع می‌تواند باعث مشکلات دیگری بشود.

راهکار جایگزین: به آن چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

۶.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: “آروم باش.” “قبل از صحبت کردنت کمی ریلکس کن و آروم بگیر.”

دلیل: کودکان به دلیل عدم آرامش لکنت نمی‌کنند. این درست است که وقتی احساسات کودکی برانگیخته می‌شود لکنت افزایش می‌یابد، اما احساسات شدید دلیل ایجاد لکنت نیستند و فقط باعث افزایش آن می‌شوند. چیزی که اهمیت دارد دلایل ایجاد این احساسات شدید است. توصیه کودک به آرامش قبل از صحبت کردن، باعث تمرکز توجه بر لکنت بدون شناخت علت اصلی احساسات می‌شود. کودکان زیادی به من گفته‌اند که چنین توصیه‌هایی باعث عصبانیت شدید آن‌ها می‌شده و درنتیجه لکنت بیشتری می‌کردند.

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

۷.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: “قبل از حرف زدنت یک نفس عمیق بکش.”

دلیل: با این حرف، شما دارید به کودک خردسالتان توصیه می‌کنید که تنفس عمیق قبل از صحبت کردن به او در جلوگیری از لکنت کمک می‌کند. این غلط است. تنفس عمیق قبل از صحبت کردن شاید چند بار اول حواس کودک را پرت کند و درنتیجه او شروع روانی داشته باشد. بااین‌وجود ممکن است متوجه شوید که کودک نفس عمیق می‌کشد اما باز هم لکنت می‌کند. این خطر نیز وجود دارد که به کار بستن دستورالعمل شما منجر به ایجاد قفل شود. شاید کودک نفس عمیقی بکشد، آن را نگه دارد و سپس با فشار، کلمه را بیان کند و یا ممکن است این کار تبدیل به یکی از رفتارهای ثانویه لکنت شود. به‌عبارت‌دیگر، ممکن است کودک به این باور برسد که بدون تنفس عمیق نمی‌تواند روان صحبت کند و درنتیجه قبل از بیان هر چیزی یک‌نفس عمیق بکشد که خود این کار تبدیل به رفتاری که به‌شدت توجه دیگران را جلب می‌کند، می‌شود.

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

زمانی با پسربچه‌ای که در سنین پیش‌دبستانی بود و لکنت متوسط داشت کار می‌کردم. او پیشرفت خوبی در درمان داشت. در یکی از تعطیلات آخر هفته والدین کودک از شهر خارج شدند و پدربزرگ و مادربزرگش برای نگه‌داری از او و خواهرش به خانه‌شان آمدند. در اولین جلسه درمانی بعد از آن تعطیلات او به‌سختی می‌توانست صحبت کند و در همان حال که سعی می‌کرد صحبت کند به‌طور مداوم نفس‌های تند و عمیق می‌کشید. جای تعجب بود که درنتیجه این کار به نفس‌نفس نیفتاد. در طول جلسه من توانستم بفهمم که چه اتفاقی برای او افتاده بود. پدربزرگش در کمک به او برای متوقف کردن لکنت، به او گفته بود که قبل از حرف زدنش نفس عمیق بکشد.

۸.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: “اینطوری صحبت کردن رو بس کن.”

دلیل: از آنجایی که کودکان و بزرگ‌سالان از قصد لکنت نمی‌کنند، پس گفتن اینکه آن را متوقف کنند، بی‌فایده است.

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

۹.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: حرف زدن به‌جای کودکتان و یا کامل کردن کلمات و جملاتش بدون توجه به میل شدیدی که به این کار دارید.

دلیل: این کار می‌تواند برای کودک بسیار ناراحت‌کننده باشد و موجب سرخوردگی و ناامیدی او شود.

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

۱۰.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: هنگام صحبت کردن کودکتان حرفش را قطع کنید.

دلیل: قطع کردن صحبت کودکتان باعث اخلال در آن می‌شود و می‌تواند موجبات ناراحتی و ناامیدی او را فراهم آورد. در تحقیقات مشخص شده است که والدین کودکان دارای لکنت بیشتر از دیگر خانواده‌ها صحبت‌های فرزندشان را قطع می‌کنند.

راهکار جایگزین: به چیزی که کودکتان می‌گوید گوش کنید. به آنچه او گفته و نه به چگونگی گفتارش پاسخ دهید.

زمانی که صحبت کودک دارای لکنت توسط دیگران قطع شود و یا او صحبت دیگران را قطع کند، معمولاً لکنت نسبت به زمانی که این اتفاق نمی‌افتد، افزایش می‌یابد. برای تعیین اینکه چگونه نوبت‌گیری در مکالمه بر گفتار یک پسربچه پنج‌ساله دارای لکنت تأثیر می‌گذاشت، مطالعه‌ای انجام شد و نتایج حاصله از آن نشان داد زمانی که نوبت‌گیری در مکالمه شروع می‌شد لکنت این کودک کاهش می‌یافت، اما زمانی که نوبت‌گیری نادیده گرفته می‌شد، لکنت بیشتری اتفاق می‌افتاد.

۱۱.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: صحبت کردن به‌جای کودک برای کمک به او و یا به خاطر اینکه از گفتار او خجالت‌زده و معذب می‌شوید و یا فکر می‌کنید که او احساس خجالت می‌کند.

دلیل: کودکان قادرند زمانی که والدینشان حس بدی دارند و یا از کارهای فرزندشان خجالت‌زده می‌شوند، آن را احساس کنند. اگر فرزندتان از ناراحتی شما آگاه شود ممکن است احساس بدتری پیدا کند.

راهکار جایگزین: به کودکتان اجازه دهید تا صحبت کند و افکار خود را به‌تنهایی بیان کند. در این مورد به او کمک نکنید و به‌جای او حرف نزنید.

۱۲.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: حالات چهره و زبان بدن شما می‌تواند ناراحتی و نگرانی‌تان را در زمان صحبت کردن کودکتان نشان دهد.

دلیل: گاهی اوقات حالات چهره می‌توانند به‌اندازه کلمات اطلاعات را منتقل کنند.

راهکار جایگزین: با آرامش و صبورانه به کودکتان گوش دهید. اطمینان حاصل کنید که حالت چهره‌تان احساسی منفی را درباره نحوه صحبت کردنش به او منتقل نمی‌کند.

۱۳.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: درخواست کردن از کودکتان که جلوی بقیه افراد چیزی را از حفظ بخواند و یا اجرا کند.

دلیل: بعضی از کودکان از انجام و اجرای چیزی که به‌طور ناگهانی از آن‌ها درخواست شده، بیزارند.

راهکار جایگزین: با افتخار به دیگران بگوئید که کودکتان چه توانایی‌هایی دارد بدون اینکه از او بخواهید چیزی را بخواند و اجرا کند.

۱۴.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: در حضور کودکتان با دیگران درباره گفتار او صحبت کردن.

دلیل: ممکن است کودک از اینکه درباره او حرف می‌زنید خجالت‌زده شود. اگرچه وقتی با گفتار درمانگری که با فرزندتان کار می‌کند در این‌باره صحبت می‌کنید، استثناء محسوب می‌شود.

راهکار جایگزین: زمانی که کودک حضور ندارد با دیگران صحبت کنید.

۱۵.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: ناراحت و مضطرب شدن در زمانی که گفتار کودک ناروان است.

دلیل: دیدن ناراحتی و اضطراب والدین به این دلیل که کودک لکنت می‌کند می‌تواند حس بدی را به او منتقل کند.

راهکار جایگزین: بدون هیچ احساسی نسبت به نحوه صحبت کردن کودکتان، به او گوش دهید. احساسات خود را نسبت به آنچه گفته است بیان کنید و نه نسبت به اینکه چگونه آن را گفته است.

۱۶.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: نامیدن کودکتان با عنوان “لکنتی”.

دلیل: لکنت چیزی است که کودک انجام می‌دهد و نه چیزی که او هست. این دوره از زندگی کودک نمی‌تواند معرف آنچه او هست، باشد.

راهکار جایگزین: فرزند خود را همان‌گونه که هست بپذیرید بدون اینکه به او برچسب بزنید.

۱۷.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: محدود کردن زمانی که کودکتان باید صحبت کند.

دلیل: فشار زمانی می‌تواند باعث افزایش لکنت شود.

راهکار جایگزین: به کودکتان اجازه دهید تا آنچه را دوست دارد، بگوید. مهم نیست که چقدر زمان ببرد و طول بکشد.

۱۸.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: بمباران کردن کودکتان با سؤالات متعدد.

دلیل: برای هر شخصی یک‌باره جواب دادن به سؤالات متعدد، می‌تواند سخت و استرس‌زا باشد.

راهکار جایگزین: با آرامش از کودکتان یک سؤال بپرسید و با صبر و حوصله منتظر جواب بمانید. سؤالات ساده و کوتاه بپرسید و قبل از اینکه سؤال بعدی را مطرح کنید به آنچه کودکتان گفته است پاسخ دهید.

۱۹.

اجتناب از گفتن یا انجام دادن: مسخره کردن گفتار کودکتان با ادای او را درآوردن و یا دست انداختنش.

دلیل: این رفتار می‌تواند طیف وسیعی از احساسات را در پی داشته باشد و ممکن است کودک از حرف زدن اجتناب کند.

راهکار جایگزین: به آنچه کودکتان می‌گوید گوش دهید، بدون اینکه راجع به نحوه حرف زدنش اظهارنظر کنید.

چگونه احساسات بر روانی گفتار کودک تأثیر می‌گذارد؟

بزرگ‌سالانی که لکنت می‌کنند می‌توانند عواطفی را که احساس می‌کنند، توصیف کنند و از این طریق ما می‌توانیم روابط بین احساسات و لکنت را بهتر درک کنیم. آن‌ها می‌گویند هنگام عصبی بودن، ترس، نگرانی، عصبانیت، ناامیدی، هیجان، وحشت و استرس لکنتشان بیشتر می‌شود. حتی کسانی از ما که لکنت نداریم هم می‌دانیم که وقتی احساسات ما به‌شدت برانگیخته می‌شوند، کلام ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند. در این مورد کودکان نیز مانند بزرگ‌سالان هستند. اگر کودکی احساس عصبانیت، نگرانی، ترس، ناامیدی و ناراحتی کند، ممکن است گفتارش ناروان بشود. مهم است که والدین از احساساتی که باعث افزایش لکنت می‌شوند آگاه باشند، زیرا درک تأثیر احساسات باعث می‌شود تا آن‌ها بتوانند در مرحله ناروانی در رشد گفتار کودک به او کمک کنند. در قسمت زیر لیست کوتاهی از احساساتی که اغلب باعث افزایش لکنت می شوند وجود دارد.

ناامیدی

ناامیدی یک کودک خردسال می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد. در این قسمت مواردی که باعث احساس سرخوردگی و ناامیدی در کودک می‌شوند و همچنین کارهایی که والدین می‌توانند برای کمک به او انجام دهند را بیان کرده‌ام.

هنگامی‌که کودک سعی در انجام کاری که برایش بسیار سخت است دارد، ممکن است ناامید شود. اگر می‌بینید که فرزندتان ناراحت است کار را برایش آسان‌تر کنید. کودک تغییری که به او امکان موفقیت می‌دهد را مشتاقانه می‌پذیرد.

زمانی که کودک احساس کند کارهایی که انجام می‌دهد به‌اندازه کافی خوب و خوشایند نیستند ممکن است سرخورده و ناامید شود. اطمینان حاصل نمایید که محدودیت‌های کودک خود را می‌پذیرید و در انتظارات خود معقول هستید. از انتقاد و عیب‌جویی پرهیز کنید و به‌جای تمرکز بر آنچه نمی‌تواند انجام دهد روی کارهایی که به‌درستی انجام می‌دهد تمرکز کنید. کودک را برای کارهایی که تلاش می‌کند به‌خوبی انجام دهد همانند کارهایی که در آن‌ها موفق می‌شود، تشویق کنید.

هنگامی‌که والدین به حرف کودک گوش نمی‌دهند ممکن است او ناامید و سرخورده شود. وقتی کودک صحبت می‌کند به‌طور کامل و تنها به او توجه کنید، حرفش را قطع نکنید و کلمات یا جملاتش را کامل نکنید. وقتی صحبت او تمام شد طوری به او پاسخ دهید که احساس کند آنچه گفته است اهمیت دارد.

اگر کودک در برقراری ارتباط مشکل داشته باشد ممکن است ناامید شود. کودکانی که درک آن‌ها دشوار است و یا کودکانی که لکنت سطح متوسط یا شدید دارند ممکن است حس ناامیدی را تجربه کنند و متأسفانه برای کودکی که گفتار ناروان دارد ناامیدی و لکنت تبدیل به یک چرخه معیوب می‌شوند. به این شکل که کودک می‌خواهد چیزی بگوید اما در گفتن آن مشکل دارد و درنتیجه ناامید می‌شود و این ناامیدی باعث ناروانی و مشکل بیشتر در گفتارش می‌شود. هنگامی‌که کودک در تلاش برای صحبت کردن است، با صبر و حوصله به او گوش دهید و از توصیه کردن خودداری کنید.

به چیزی که گفته است و نه به طریقه گفتارش پاسخ دهید. وقتی کودک چیزی گفته است که فهمیدن آن مشکل است، یکی از والدین می‌تواند همان چیزی را که فکر می‌کند او گفته دوباره و به شکلی درست بیان کند. به‌عنوان‌مثال، اگر کودک گفت، ” آ آ آ آ، بخوام لِدو بادی تُنم،” والد او می‌تواند بگوید، “تو می خوای با لگوت بازی کنی؟” حال اگر این جمله همانی که منظور کودک بوده، نباشد ممکن است لازم باشد از کودک بخواهیم تا چیزی را که می‌خواهد، نشان بدهد. هنگامی‌که متوجه شدید که کودک چه چیزی می‌گوید بسیار مهم است که با گفتن، ” آهان، تو می‌خواهی …” گفته او را شفاهاً تائید کنید. یادتان باشد به آنچه کودک گفته است عکس‌العمل نیز نشان دهید، یعنی چیزی را که خواسته به او بدهید.

نگرانی

زمانی که کودکان پیش‌بینی کنند چیزی خارج از کنترل آن‌ها رخ خواهد داد ممکن است نگران شوند. در این قسمت با این موارد نگران‌کننده آشنا می‌شوید.

  • اگر کودک جایی را که می‌رود دوست نداشته باشد ممکن است نگران شود. اگر والدین بفهمند که کودک دوست ندارد به یک مکان خاص برود، باید دلیل آن را پیدا کنند. اگر کودک شما دلیل خاصی برای عدم تمایل به رفتن به آن مکان بیان کرد، آن را موردتوجه قرار داده و حلش کنید. برای مثال، ممکن است کودک نخواهد به مهدکودک و یا پیش‌دبستانی برود زیرا بچه دیگری او را اذیت می‌کند. والدین باید برای اصلاح این مشکل هر آنچه در توان دارند انجام دهند.
  • اگر کودک دوست نداشته باشد با فردی باشد ممکن است احساس نگرانی کند. اگر والدین متوجه شوند که کودک شخصی را دوست ندارد و یا نمی‌خواهد وقت خود را با کسی بگذراند باید دلیل آن را پیدا کنند. اگر والدین بتوانند دلیل آن را بفهمند آن‌وقت می‌توانند سعی کنند تا راه‌حلی برای کودک پیدا کنند. اگر دلیل این کار مشخص نشود ممکن است بهترین کار این باشد که کودک را مجبور به گذراندن وقت با آن شخص نکنند.
  • در صورت اختلال در روند معمول روزمره ممکن است کودک احساس نگرانی و اضطراب کند. تغییر در امور روزمره می‌تواند شامل تعطیلات، تغییر در مدرسه، معلم، پرستار، نبود یک عضو خانواده و یا نقل‌مکان به خانه دیگری باشد. والدین می‌توانند راجع به تغییرات آتی با کودک صحبت کنند. نگرانی‌های کودکان باید موردتوجه قرار گیرند و در صورت امکان با دید مثبت به آن‌ها پرداخته شود.
  • کودک اگر احساس کند که احتمالاً چیزی را اشتباه انجام داده است ممکن است دچار اضطراب و نگرانی شود. این احساس درصورتی‌که صدای کسی بلند شود و یا به نظر عصبانی بیاید، به کودک منتقل می‌شود. حالات چهره، یک ابروی بالا انداخته‌شده و یا یک نگاه نگران ممکن است پیامی را به کودک بدهند که باعث نگرانی او شود. اگر کودک کار اشتباهی انجام داده است، والدین باید سعی کنند به‌آرامی با او صحبت کنند.

هیجان

معمولاً کودکان خردسال هنگام هیجانات تکرار و مکث دارند. آن‌ها بسیار مشتاق و علاقه‌مند هستند تا درباره چیزی که آن‌ها را به وجد آورده است صحبت کنند و درنتیجه ممکن است کنترل گفتار خود را از دست بدهند. والدین می‌توانند با انجام موارد زیر به کودک خود کمک کنند:

  1. کاری که در حال انجامش هستید را متوقف کنید و به کودک گوش دهید.
  2. تا جایی که هم‌سطح با چشمان کودک باشید و بتوانید با او تماس چشمی مستقیم برقرار کنید، پائین بیایید.
  3. به فرزند خود اطمینان دهید که به او گوش می‌کنید.
  4. بدون اشاره به گفتارش، به او بگوئید که متوجه هستید او خیلی هیجان‌زده است.
  5. از کودکتان بخواهید که به شما بگوید چه اتفاقی افتاده است. به او گوش دهید، بدون اینکه حرفش را قبل از اینکه تمام شود، قطع کنید. درباره اینکه چقدر روان یا ناروان صحبت کرده اظهارنظر نکنید.
  6. حتماً درباره آنچه کودکتان به شما گفته است نظر خود را بیان کنید.

استرس

زمانی که کودکان تحت‌فشار انجام کارهایی فراتر از توانایی خود قرار می‌گیرند و یا درخواست‌های زیادی از آن‌ها می‌شود، ممکن است دچار استرس شوند. در قسمت زیر مواردی که ممکن است کودک به دلیل آن‌ها احساس استرس کند و همچنین پیشنهاد‌اتی برای والدین در جهت کمک به کودکان وجود دارند:

  • اگر کودک بداند که انجام کاری برای او خیلی سخت است ممکن است دچار استرس شود. کودک و توانایی‌های او را بشناسید. زمانی که از کودکتان درخواست انجام کاری را دارید اطمینان حاصل کنید که او قادر است آن را با موفقیت به انجام رساند.
  • زمانی که کودک احساس کند هیچ‌وقت هیچ کاری را به‌خوبی انجام نمی‌دهد ممکن است دچار استرس شود. بگذارید کودک بداند که چه کار خوب و مفیدی را انجام می‌دهد و شما چقدر از او راضی هستید. یک‌بار دیگر تأکید می‌کنم که بر کاری که او می‌تواند انجام دهد تمرکز کنید نه کاری که نمی‌تواند.
  • اگر کودک درگیر فعالیت‌های بسیار زیادی شود ممکن است احساس استرس کند. فوتبال، شنا، یادگیری یک ساز، ژیمناستیک، باله، کاراته و کلاس‌های آشپزی فعالیت‌های لذت‌بخش و فوق‌العاده‌ای هستند، اما فعالیت‌های زیاد می‌توانند برای کودک استرس‌زا باشند و او را تحت‌فشار قرار دهند. یک یا دو فعالیت را انتخاب کنید تا کودک در طول هفته در آن‌ها شرکت کند و سایر فعالیت‌ها را به وقتی دیگر موکول کنید.
  • یک کودک ممکن است احساس کند که برای عمل کردن و زندگی کردن طبق انتظارات والدینش تحت‌فشار قرارگرفته است. والدین به‌طور طبیعی به کودک خود و دستاوردهایش افتخار می‌کنند. ما کودکانمان را بازتابی از خودمان می‌دانیم و اگر آن‌ها عملکرد خوبی داشته باشند احتمالاً احساس می‌کنیم که ما هم بهتر به نظر می‌رسیم. گاهی اوقات این موضوع تبدیل به‌نوعی رقابت می‌شود که شرکت‌کنندگانش فرزندان ما هستند. درنتیجه ممکن است از کودک انتظار توانایی انجام کارهای خاصی را داشته باشیم که شاید او برای آن‌ها آمادگی نداشته باشد. به‌عنوان‌مثال، شاید مادری بخواهد که کودکش در سه‌سالگی الفبا را یاد بگیرد اما ممکن است کودک هیچ علاقه‌ای به این کار نداشته باشد، زیرا برای این کار آماده نیست. اگر مادر اصرار کند ممکن است کودک تحت‌فشار قرار گیرد و احتمالاً نتیجه نهایی افزایش لکنت خواهد بود.
  • والدین می‌توانند کارها و وظایف را به مراحل جداگانه و بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنند تا حصول موفقیت برای کودک راحت‌تر باشد. به‌عنوان‌مثال، اگر لازم باشد که کودک اسباب‌بازی‌هایش را جمع کند، مادر می‌تواند از او بخواهد که لگوهایش را درون جعبه قرار دهد. بعدازاینکه لگوهایش را در جعبه گذاشت می‌تواند به او بگوید که کامیون‌هایش را در سبد بگذارد؛ بنابراین بهتر است به‌جای اینکه به کودک بگوییم اتاقش را مرتب کند این کار را به این دو مرحله تقسیم کنیم تا با انجام آن‌ها به‌طور جداگانه درواقع اتاقش را به‌آسانی مرتب کرده باشد.

ترس‌ها

کودکان از هر آنچه ما مدت‌ها قبل به احمقانه و مسخره بودنشان پی برده‌ایم، می‌ترسند. بااین‌حال این ترس‌ها برای کودکان طبیعی هستند. هنگامی‌که به نظر می‌رسد و یا کودک خودش می‌گوید که ترسیده است به او گوش دهید. کودک برای رسیدن به آرامش روی بزرگ‌سالان حساب می‌کند و از آن‌ها توقع دارد. در مورد ترس‌هایش با او گفت‌وگو کنید و درباره روش‌هایی که می‌توانید به او کمک کنید تا از پس ترس‌هایش برآید، فکر کنید. بررسی کنید که چطور می‌توانید چیزی را که از آن می‌ترسد بی‌آزار جلوه دهید. برای مثال بیایید فرض کنیم که کودک از سگ‌ها می‌ترسد. در این قسمت پیشنهاد‌هایی برای کمک به کودک عنوان شده است:

  • کتاب‌های کودکان درباره ترس را بخوانید: کتاب‌های مصور کودکان راجع به سگ‌ها را بخوانید.
  • سعی کنید افکار منفی کودک را با کلمات مثبت تغییر دهید: زمانی که راجع به سگ‌ها صحبت می‌کنید از توصیفات مثبتی استفاده کنید و مثلاً بگوئید که سگ‌ها سرگرم‌کننده و بامزه هستند، آن‌ها به افرادی که نمی‌توانند ببینند کمک می‌کنند، آن‌ها پارس می‌کنند تا صاحبشان بفهمد که کسی پشت در است، آن‌ها بازی کردن را دوست دارند، آن‌ها می‌توانند از مردم محافظت کنند و می‌توانند بهترین دوست یک نفر باشند.
  • مرحله‌به‌مرحله با یک ترس روبه‌رو شوید: کودک را با یک توله‌سگ آشنا کنید. قبل از انجام این کار به کودک بگویید که توله‌سگ ممکن است هیجان‌زده شود و به سمت او بپرد اما مشکلی وجود ندارد. اگر کودک در مورد نزدیک شدن به توله‌سگ مردد است، یک آشنایی تدریجی را امتحان کنید. تلاش کنید که به‌آرامی فاصله بین کودک و توله‌سگ را کمتر و کمتر کنید. این کار می‌تواند در همان روز و یا در طول چند روز برای کودک انجام شود.
  • حرف بزنید و نقش بازی کنید: به کودک بگوئید مهم است قبل از اینکه به سگی دست بزند به او اجازه دهد که دست‌هایش را بو بکشد. ممکن است کسی این‌طور بگوید: “سگ‌ها بویایی واقعاً خوبی دارند. آن‌ها مردم را با بو کشیدن می‌شناسند. قبل از اینکه یک سگ را لمس کنی، دستت را این‌طور (نمایش طرز نگه‌داشتن دست) نگه‌دار. بعدازاینکه دستت را بو کشید می‌توانی با ملایمت و مهربانی او را نوازش کنی.” سپس مطالب بالا را به‌صورت نمایشی با یک سگ عروسکی اجرا کنید. امکان دارد که مادر بخواهد در این خیال‌پردازی خودش نقش توله‌سگ را بازی کند.

چگونه والدین می‌توانند به کودکشان کمک کنند؟

اهمیت گوش دادن

زمانی که ما با شخصی صحبت می‌کنیم دوست داریم که او به ما توجه کند. یک شنونده از طریق تماس چشمی، زبان بدن و پاسخ‌های کلامی نشان می‌دهد که در حال توجه کردن است. در فرهنگ ما، شنونده‌های خوب با گوینده تماس چشمی برقرار می‌کنند. تماس چشمی و زبان بدن به گوینده این پیام را می‌رساند که توجه شنونده به اوست. یک پاسخ کلامی باعث می‌شود گوینده بداند که شنیده شده است.

زمانی که کودکی تشخیص دهد که یک بزرگ‌سال به او گوش نمی‌دهد، ممکن است بارها و بارها همان مطلب را تکرار کند. همچنین دانستن اینکه شنونده همه حواسش به گوینده نیست می‌تواند ناراحت‌کننده باشد و باعث ناامیدی شود. ناامیدی همان‌گونه که در موردش بحث شد یکی از احساساتی است که باعث افزایش مشکلات مربوط به روانی گفتار می‌شود.

هرقدر که در اهمیت شنونده خوب بودن صحبت شود کافی نیست. بزرگ‌سالان از کودکان انتظار دارند که شنوندگان خوبی باشند. زمانی که ما با کودکان صحبت می‌کنیم از آن‌ها انتظار داریم که به ما گوش بدهند. در مدرسه به کودکان آموزش داده می‌شود که شنوندگان خوبی باشند زیرا مهارت خوب گوش دادن برای موفقیت‌های تحصیلی ضروری است. بااین‌همه، در شتاب‌زدگی یک روز عادی، بسیاری از والدین زمانی که کودکشان با آن‌ها صحبت می‌کند به او گوش نمی‌دهند. البته این‌طور نیست که ما بزرگ‌سالان نخواهیم به فرزندانمان گوش بدهیم. ممکن است کودکان درست در زمانی که والدین مشغول انجام کار دیگری هستند، صحبت کنند.

موضوع به همین سادگی است. زمانی که آن‌ها صحبت می‌کنند، والدین ممکن است نصفه و نیمه گوش بدهند. نصفه گوش دادن به این معنی است که والدین به کاری که در حال انجام آن هستند ادامه می‌دهند، با کودک تماس چشمی برقرار نمی‌کنند و با عبارت‌های کوتاه یک‌کلمه‌ای به او پاسخ می‌دهند، به این امید که پاسخشان رضایت‌بخش خواهد بود. یا ممکن است به‌جای نصفه گوش دادن ما اصلاً گوش نکنیم. کودک می‌داند که ما گوش نمی‌کنیم زیرا او در تلاش برای جلب توجه ما چندین بار کلمه “مامان”، “بابا” و یا هر آنچه در ذهنش بوده را تکرار کرده است. ممکن است نتیجه این بی‌توجهی برای کودک احساس سرخوردگی، اضطراب، استرس و یا این باور که او اهمیت ندارد، باشد که هر یک از این موارد می‌تواند منجر به افزایش لکنت او شود.

 در زیر پیشنهاد‌هایی برای بهبود مهارت‌های گوش دادن ارائه شده است:

  • کاری که در حال انجام آن هستید را متوقف کنید.
  • خودتان را تا سطح کودک پایین بیاورید و با او در یک سطح قرار بگیرید.
  • با کودک تماس چشمی برقرار کنید.
  • صبر کنید تا حرف کودک تمام شود. بدون توجه به میزان ناروانی گفتارش به او گوش دهید و صحبت او را قطع نکنید.
  • از گفتار دارای لکنت چشم‌پوشی کنید.
  • جمله کودک را برای او کامل نکنید.
  • به چیزی که کودک گفته است پاسخ بدهید، نه به نحوه بیان آن.
  • هنگامی که کودک در حال صحبت کردن است پیش او بمانید و محل را ترک نکنید.
  • اگر کودکان دیگری هم در کنار شما هستند به آن‌ها علامت بدهید که تا زمانی که صحبت کودک با شما تمام شود ساکت بمانند.
  • موبایل خود را کنار بگذارید و به طورکامل به کودک توجه کنید.

وسایل الکترونیکی مثل موبایل همیشه در زندگی ما وجود دارند و ما به دلایل زیادی به آن‌ها وابسته هستیم. فواید آن‌ها بیشمار است اما وابستگی ما به این وسایل مضراتی هم دارد. یکی از مضرات عمده این وابستگی که من بارها و بارها مشاهده کرده‌ام، این است که آن‌ها توجه بزرگ‌سالان را که باید به کودکان معطوف شود، پرت می‌کنند. همچنین به‌دفعات بی‌شماری شاهد بوده‌ام که وقتی بزرگ‌سالان با تلفن همراه هوشمند یا تبلت خود در حال صحبت کردن، پیام دادن و یا بازی کردن هستند، از توجه به کودکان غافل می‌شوند. هنگامی‌که والدین با کودکشان هستند من پیشنهاد می‌دهم که تلفن همراه و یا تبلتشان را خاموش کنند و یا آن‌ها را نادیده بگیرند و کنار بگذارند.

صحبت کردن با کودکتان

والدین مهم‌ترین افراد زندگی کودک هستند. این مهم است که کودک در صحبت کردن با والدینش احساس راحتی کند. حالا زمان آن رسیده است که زمینه را برای ایجاد یک ارتباط گفتاری راحت فراهم کنیم.

قبل از اینکه وارد مبحث چگونه صحبت کردن با کودک شویم، والدین می‌توانند از خود این سؤال مهم را بپرسند، “آیا من از صحبت کردن با کودکم لذت می‌برم؟” امیدوارم جواب این سؤال مثبت باشد. اما اگر پاسخ منفی است، مشخص شدن دلیل آن حائز اهمیت است. آیا به این دلیل است که شما احساس می‌کنید وقت ندارید؟ آیا به این دلیل است که شما صبر و حوصله ندارید؟ آیا به این دلیل است که والدینتان هرگز با شما صحبت نکردند و بااین‌وجود شما احساس می‌کنید که مشکلی ندارید؟ به هر دلیلی که باشد الآن زمان آن است که روش خود را تغییر دهید و رویه جدیدی اتخاذ کنید.

یاد بگیرید که از صحبت کردن با کودکتان لذت ببرید و روی این مهارت کار کنید. توجه داشته باشید که من به‌جای عبارت “گفتن به کودکتان” از عبارت “صحبت کردن با کودکتان” استفاده کردم. زمانی که شما با کودک صحبت می‌کنید، در حال گفتگو و مکالمه با او هستید ولی در حال گفتن اینکه کاری را انجام دهد و یا سرزنش کردن او به دلیل انجام کار اشتباهی نیستید. هنگامی‌که با کودک صحبت می‌کنید، نشان دادن علاقه‌تان به او و آنچه می‌گوید، مهم است. والدین می‌توانند با متوقف کردن کاری که در حال انجام آن هستند، گوش دادن و پاسخ دادن به کودک پس از اتمام حرف‌های او، علاقه‌مندی خود را نشان دهند.

نگاه کردن به کودک نیز مهم است. ممکن است والدی بخواهد دست کودک را در دست بگیرد و یا بازوی خود را دور او قرار دهد و او را بغل کند. صدای والد باید آرام و خونسرد و نشان‌دهنده صبر و شکیبایی باشد. بلندی صدا باید طبیعی باشد. صحبت کردن با صدای بلند، ممکن است این پیام را به کودک منتقل کند که والد عصبانی است. سرعت حرف زدن باید طبیعی باشد. تند صحبت کردن ممکن است درک گفتار والد را برای کودک سخت کند. گفتار سریع و تند ممکن است این احساس را در کودک به وجود بیاورد که والد عجله دارد و زمان کافی برای صحبت کردن ندارد. گفتار سریع ممکن است در کودک احساس تحت‌فشار بودن ایجاد کند و درنتیجه منجر به افزایش لکنت شود.

والدین باید تلاش کنند که جملاتشان را کوتاه‌تر و ساده‌تر کنند. برای مثال، جمله‌ای مانند ” شما الآن باید یه چرت بزنی چون اگه اینکارو نکنی بعدازظهر وقتی دوستت میاد و می خواد باهات بازی کنه خسته هستی” طولانی و پیچیده است. کودک ممکن است با این حجم زیاد از کلمات که به او ارائه می‌شود بمباران شود. والد به‌راحتی می‌تواند جمله را با شکستن آن به دو جمله کوتاه‌تر، ساده کند مثل، ” شما خسته هستی. باید قبل از اینکه دوستت برسه یه چرت بزنی.” ساده کردن گفتار ممکن است نیاز به تمرین داشته باشد اما تلاش والد در این مورد می‌تواند به کودک کمک کند.

کلماتی که توسط والد انتخاب می‌شوند و حالات چهره مهم هستند. والدین باید آگاه باشند که اگر نگران، مضطرب و یا عصبی به نظر برسند عواطف آن‌ها به کودک منتقل خواهد شد.

به‌طور خلاصه، زمانی که با کودک خردسال خود صحبت می‌کنید:

  • با بلندی صدای طبیعی و سرعت طبیعی گفتار صحبت کنید.
  • هنگام صحبت کردن حوصله به خرج دهید و عجله نکنید.
  • جملات خود را کوتاه و ساده کنید.
  • شیوه رفتار شما باید انتقال‌دهنده این پیام باشد که شما می‌خواهید با کودک خود صحبت کنید.
  • هنگامی‌که با کودک خود صحبت می‌کنید از کلمات مثبت استفاده کنید.
  • پائین بیایید یا خم شوید تا از نظر فیزیکی در سطح کودکتان قرار بگیرید.
  • لبخند بزنید و آرام و صبور باشید.

زمان مخصوص

زمان مخصوص این فرصت را در اختیار کودک قرار می‌دهد که زمان مشخص و مداومی را با والدینش داشته باشد. زمان مخصوص باید آرامش‌بخش باشد. توجه انفرادی و خاصی که کودک از والدین دریافت می‌کند می‌تواند به‌طور غیرمستقیم تأثیری مثبت روی لکنت داشته باشد.

والدین باید سعی کنند که زمان‌های ده تا بیست ‌دقیقه‌ای را به تعامل با کودک اختصاص دهند. زمان مخصوص نباید برای اصلاح گفتار کودک استفاده شود. این زمان نباید با وسایل الکترونیکی یا توسط سایر اعضای خانواده منقطع شود. می‌توان به تماس‌های تلفنی پاسخ نداد و یا به آن‌ها گفت که بعداً تماس گرفته خواهد شد. اگر این کار امکان‌پذیر نیست، مادر می‌تواند کودک را مشغول کند و به او بگوید که پدر به‌زودی برمی‌گردد. سعی کنید مکالمه تلفنی را کوتاه کنید. حتی نباید توسط بچه‌های دیگر در زمان مخصوص وقفه یا مزاحمتی ایجاد شود. این زمان تنها باید برای توجه به یک کودک اختصاص داده شود. می‌توان به بچه‌های دیگر گفت که آن‌ها هم تا چند لحظه دیگر زمان مخصوص خود را خواهند داشت.

والدی که روزها در خانه است باید در طول روز زمان مخصوصی را به کودک اختصاص دهد. والد دیگر باید قبل از رفتن کودک به رختخواب زمان مخصوصی را برای او در نظر بگیرد. درصورتی‌که هیچ‌یک از والدین در طول روز در خانه نیستند، می‌توانند به‌صورت نوبتی عصرها را برای زمان مخصوص در نظر بگیرند. برنامه‌ریزی کردن برای روز یا شب به‌طوری‌که هر والدی بتواند تمام حواس خود را تنها به کودک معطوف کند، حائز اهمیت است. هر دو والد باید در این رابطه تلاش کنند زیرا کودک با هر یک از والدین روابط متفاوت و مهمی دارد.

کارهای زیادی وجود دارند که والد و کودک می‌توانند در طول زمان مخصوص انجام دهند. تلفن‌های همراه و رایانه‌ها به‌طور خاصی برای کودکان جذاب هستند. آن‌ها از بازی‌های تخته‌ای با بزرگ‌سالان لذت می‌برند و کتاب خواندن برایشان جذاب و سرگرم‌کننده است. کودکان تخیلات شگفت‌انگیزی دارند. والدین می‌توانند مدرسه بازی، رستوران بازی، دکتر بازی، دزد پلیس‌بازی، خاله‌بازی و یا هر چه کودک انتخاب می‌کند را با او بازی کنند.

جمع‌بندی فصل سوم

  • والدین باید مراقب باشند که احساسات منفی نسبت به لکنت کودک بروز ندهند.
  • نه والدین و نه مهارت‌های فرزند پروری آن‌ها باعث ایجاد لکنت در کودک نشده است.
  • توصیه‌های غیرمفید می‌توانند با اقدامات مثبت جایگزین شوند.
  • این احساسات می‌توانند لکنت را بدتر کنند: ناامیدی، نگرانی، هیجان، استرس و ترس‌ها.
  • روشی که والدین به کودکشان گوش می‌دهند و با او صحبت می‌کنند می‌تواند اثرگذار باشد.
  • والدین باید مراقب باشند که تلفن و دیگر اشکال فن‌آوری جدید توجه والدانه آن‌ها را از کودک منحرف نسازد.

لکنت و احساسات
Scroll to top