خانه
زمانی که با یک کودک پیشدبستانی دارای لکنت کار میکنم، لازم میدانم که والدین او را بشناسم و نحوه ارتباط برقرار کردن آنها با کودکشان را بدانم. من سعی میکنم که از ارتباط کودک با اعضای خانواده و محیط زندگی او آگاه شوم.
کیفیت روابط والد و کودک – تعاملات و وابستگیها – در تغییرات لکنت بسیار بااهمیت تشخیص داده شدهاند. اخیراً پژوهشی الگوهای متفاوت فرزند پروری و تربیت خانوادگی را بین خانوادههای کودکان دارای لکنت و دیگر خانوادهها موردبررسی قرارداد و مشخص شد که سبکهای تربیتی همراه بامحبت و صمیمیت که در آنها والد کمتر سختگیری میکند، توقع کمتری دارد و کمتر مستبدانه رفتار میکند در روانی گفتار کودک نقش داشتند. والدین سختگیر، متوقع و مستبد و همچنین فقدان روابط گرم والدانه، روانی گفتار کودک را با مشکل مواجه میکنند.
این بدان معنی نیست که بگوییم نبود قوانین و نظم و انضباط خوب است. بلکه مهم است که کودکان در خانه از قوانینی پیروی کنند و والدین بدون رفتار مستبدانه و تحکمآمیز در مورد قوانین انضباطی و مقررات خود محکم و راسخ عمل کنند. قوانین باید برای همه کودکان خانواده اجرا شوند. والدین باید بهطور همزمان با همه فرزندان خود روابط گرم و صمیمانه برقرار کنند و بین آنها فرق نگذارند. درنهایت، والدین باید برای رسیدن به آنچه جادوی کارهای معمولی نامیده میشود، تلاش کنند. این عبارت معمولاً در رابطه با فرزند پروری به کار میرود. اهداف شامل این موارد میباشند:
- مدیریت پرخاشگری در کودک
- پاداشهای مثبت کمتر (کودکان نباید کارهایشان را برای یک جایزه مادی و ملموس مثل یک اسباببازی انجام دهند.)
- ایجاد ساختار در خانه
- وابستگی مثبت و ایمن
- نظم و انضباط
- استقلال بالا (برای دستیابی به اعتمادبهنفس به کودک اجازه داده شود که خودش کارهایش را انجام دهد.)
- خودتنظیمی (مثال: یادگیری کنترل احساسات مانند خشم)
- خود مدیریتی رفتار (مثال: یاد بگیرد که اوقاتتلخی نکند.)
ضمن به خاطر داشتن جادوی کارهای معمولی، چهار نوع متفاوت از محیطهای خانوادگی را توصیف میکنم. این توصیفات کلی هستند و ممکن است در مورد هیچ خانهای بهطور کامل صدق نکنند. بااینوجود ممکن است والدین بتوانند شباهتهایی را بین محیط کودک خودشان و محیطهایی که توصیف میشوند بیابند. هیچکدام از این محیطها باعث ایجاد لکنت در کودک نمیشوند اما بعضی محیطهای خاص میتوانند روی کودکی که لکنت دارد اثر منفی بگذارند. باید ببینید کدامیک از بخشهایی که در توصیف محیطهای خانوادگی ارائه میشود، در مورد شما نیز صدق میکند. اگر مواردی که در توصیف محیط خانهها گفته میشود در محیط خانه شما وجود دارند، موضوعات موردبحث را در نظر بگیرید و سعی در اعمال تغییراتی که پیشنهاد میشوند داشته باشید. نظر من این است که شما درخواهید یافت که حتی تغییرات کوچک منجر به ایجاد تفاوت در روانی گفتار کودکتان خواهد شد.
محیط خانه اول – فضای بینظم و آشفته
- اتفاقات زیادی بهطور همزمان در حال رخ دادن هستند.
- تلویزیون روشن است، حتی اگر کسی در حال تماشای آن نباشد.
- موسیقی با صدای بلند در حال پخش است، حتی اگر کسی به آن گوش نکند.
- اعضای خانواده برای اینکه شنیده شوند و یا به آنها گوشداده شود باید فریاد بزنند.
- زمانی که بزرگسالان خانواده میخواهند کارها را انجام بدهند احساس تحتفشار بودن میکنند و وقتی میخواهند با فرزندشان تعامل کنند، عجله دارند.
- بزرگسالان خانواده تند صحبت میکنند.
- یکی از والدین یا هردوی آنها تحتفشار و استرس هستند و در تعامل با کودکان صبر و حوصله کمی دارند.
- نظم و انضباط کمی در خانه وجود دارد و والدین ممکن است احساس کنند کنترل اوضاع از دست آنها خارج است.
- کودکان احساس میکنند که باید برای جلبتوجه والدین با خواهر و برادرهای خود بجنگند.
محیط خانه دوم – فضای خشک و سختگیرانه / والدین کمالگرا
- یکی از والدین یا هردوی آنها کمالگرا هستند و از کودکانشان انتظار دارند همیشه ایدهآل و بینقص باشند.
- خانه تمیز و پاکیزه است و باید به همان شکل نگه داشته شود.
- کودک باید همیشه مرتب، تمیز و خوشلباس باشد.
- والدین در مورد آنچه کودکان ممکن است انجام دهند یا ندهند سختگیر و مقرراتی هستند و در برابر کودکانی که انتظاراتشان را در خصوص رفتار درست یا نادرست برآورده نمیکنند، تحمل کمی دارند.
- والدین ممکن است فهرستی از رفتارهای بد را تعریف کنند و کودک را برای هرگونه انحراف و کجروی تنبیه کنند.
- والدین گرمی و صمیمیت کمی با فرزندانشان دارند و آرامش خیال و رضایت اندکی برای آنها فراهم میآورند.
- کودکان ممکن است هنگام صحبت کردن در مورد احساسات یا مشکلاتشان با والدین احساس ناراحتی و نگرانی کنند.
محیط خانه سوم – فضای خصمانه و خشن
- کودکان در این نوع محیط هیچوقت نمیتوانند کاری را درست انجام دهند و بهعنوان افرادی تنبل، خنگ و یا بدجنس در نظر گرفته میشوند.
- کودکان مرتباً برای هر خطای جزئی تنبیه میشوند.
- والدین با یکدیگر و با کودکان بحث و مشاجره زیادی میکنند.
- کودکان به دلیل مشکلاتی که والدینشان ممکن است داشته باشند، سرزنش میشوند.
- به کودکان مسئولیتهای زیادی داده میشود و آنها وقت کمی برای خودشان دارند.
- کودکان برای این ساخته شدهاند که بدون توجه به آن چیزی که انجام میدهند احساس بیکفایتی کنند.
- فریاد زدن و ناسزا گفتن مرتباً تکرار میشود.
- اعضای خانواده بهندرت به کودکان لبخند میزنند و یا در تائید آنان سخنی بر زبان میآورند.
- والدین گرمی و صمیمیت کمی با فرزندانشان دارند و آرامش خیال و رضایت اندکی برای آنها فراهم میآورند.
- والدین از اینکه در حین انجام فعالیتهایشان وقفهای ایجاد شود، ناراحت و آزرده میشوند.
محیط خانه چهارم – فضای آرام / متعادل
- تلویزیون تنها زمانی که یکی از اعضای خانواده نشسته و یک برنامه خاص را تماشا میکند روشن است.
- زمانی که موسیقی پخش میشود بلندی صدای آن در حدی است که مانع شنیده شدن فردی که احتمالاً نیاز به صحبت کردن دارد، نمیشود.
- اعضای خانواده در یک زمان تنها درگیر انجام یک فعالیت هستند.
- اعضای خانواده زمانی که در حال انجام فعالیتی هستند برای به دست آوردن جا و فضا باهم رقابت نمیکنند.
- اعضای خانواده با بلندی معمولی صدا و سرعت طبیعی حرف زدن، صحبت میکنند.
- اعضای خانواده برای شنیده شدن نیازی به رقابت کردن با یکدیگر ندارند. هر فردی احساس میکند که وقتی نوبتش برسد، میتواند حرفش را بزند.
- والدین درخواستهای افراطی که در حد توان کودک نیست را به او تحمیل نمیکنند.
- والدین درک میکنند که کودکان خردسال هم کثیف و نامرتب میشوند و هم کثیف کاری میکنند و درنتیجه کودکان به خاطر بچگی کردن تنبیه نمیشوند.
- والدین کودکان خود را تحسین میکنند.
- والدین از حضور کودکانشان لذت میبرند و به آنها نشان میدهند که عاشقانه دوستشان دارند.
- کودکان متناسب با سنشان از استقلال برخوردار میشوند و در مورد تواناییهایشان اعتمادبهنفس به دست میآورند.
- محیط خانه بهطورکلی آرام و آرامشبخش است.
محیط متعادل اگرچه تضمین نمیکند که یک کودک لکنت نخواهد کرد اما حداقل ممکن است مؤلفههای عاطفی که میتوانند باعث افزایش لکنت شوند را کاهش دهد. درصورتیکه محیط خانه شما از نوع محیطهای اول، دوم و یا سوم است، باید تلنگری به خودتان بزنید. در اینجا چند پیشنهاد کلی ارائه میشود:
– از سروصداهای محیطی خلاص شوید. برای مثال، اگر تلویزیون روشن است و کسی آن را تماشا نمیکند، خاموشش کنید. این راهکار در مورد دیگر وسایل الکترونیکی نیز کاربرد دارد. بهعبارتدیگر عوامل حواسپرت کن غیرضروری را خاموشکنید.
-میزان کار و فعالیت در خانه را کاهش دهید. ممکن است والدین بهطور همزمان مشغول انجام چندین کار مختلف باشند. این یک سناریوی احتمالی است: الآن ساعت پنج است و شما شروع به آماده کردن شام میکنید. کودک نوپا هم میخواهد غذا بپزد بنابراین مادر به او چند قاشق و کاسه میدهد. در همان حال که شام در حال پخته شدن و کودک در حال بازی کردن است، مادر تصمیم میگیرد که مقداری از لباسها را اتو کند. همزمان بااینکه مادر در حال اتو زدن است تلفن زنگ میخورد و یا یک پیامک میآید.
کودک میبیند که مادر با تلفن مشغول است و به سمت او میرود تا چیزی به او بگوید، اما مادر در حال صحبت کردن و یا پیام دادن است. کودک پشت سر هم میگوید، “مامان، مامان، مامان” تا اینکه مادر به تماسگیرنده میگوید که یک دقیقه گوشی را نگه دارد. ممکن است مادر کمی احساس کلافگی و عصبانیت کند و از کودک بپرسد که او چه میخواهد. کودک به مادرش میگوید که برای آشپزی به چیز دیگری نیاز دارد. مادر اتو را زمین میگذارد و به تلفن کننده میگوید که یک دقیقه گوشی را نگه دارد. ناگهان چیزی روی اجاقگاز سر میرود. مادر خواسته کودک را فراموش میکند و بهسرعت به سمت اجاقگاز میرود. بهمحض اینکه به وضعیت اجاقگاز رسیدگی میشود، مادر به یاد میآورد که فردی که زنگ زده بود همچنان منتظر اوست و به ادامه تلفنش برمیگردد. بهمحض اینکه مادر به مکالمه تلفنیاش برمیگردد و مشغول اتو زدن میشود، کودک دوباره رو در روی مادر است تا خواستهاش را تکرار کند.
-اگر سناریوی بالا برای شما آشنا است، کاهش مقدار کار و فعالیت در خانه میتواند کمککننده باشد. اگر شما در حال پختن غذا هستید فعالیت دیگری مثل اتو کردن را به آن اضافه نکنید. در مدتی که غذا پخته میشود اگر وقت اضافه دارید به کودکتان کمک کنید تا با قاشق و کاسهای که به او دادهاید ” آشپزی کند”. با انجام این کار شما به کودک خود توجهی مفید و زمانی خوب و باکیفیت اختصاص دادهاید. اگر تلفن زنگ خورد یا یک پیامک برای شما آمد، بگویید که بعداً تماس خواهید گرفت و درصورتیکه تلفن ضروری است سعی کنید آن را مختصر کنید.
-همه حق دارند فضای مخصوص خود را داشته باشند. در صورتی که افراد زیادی سعی کنند در یک فضای مشترک فعالیتهایشان را انجام دهند ممکن است درنتیجه تداخل آنها هرجومرج پیش بیاید. بیایید به سناریوی آشپزخانه برگردیم. مادر در حال آماده کردن شام است و به کودک خردسالش تعدادی کاسه و قاشق میدهد تا با آنها بازی کند. شاید اگر کودک برای تصمیمگیری در مورد محل بازی به حال خود رها شود، خودش و وسایلش را درست کنار پای مادرش جا بدهد. بهجای دادن کاسه و قاشقها به او، مادر میتواند آنها را در یک جای نزدیک قرار دهد و به کودک بگوید که این مکان خوبی برای آشپزی او است.
-با بلندی صدای طبیعی صحبت کنید. ارزیابی اینکه آیا اعضای خانواده با همدیگر با صدای طبیعی صحبت میکنند یا خیر اهمیت دارد. خانوادههایی هستند که به چند دلیل عادت به فریاد زدن در خانه دارند. آنها آنچنان به استفاده از صدای بلند عادت کردهاند که متوجه نیستند صدایشان چقدر بلند به نظر میرسد. چنین خانوادههایی شاید آگاه نباشند که ممکن است به دلیل بلند صحبت کردن، عصبانی به نظر برسند. اگر کودکی احساس کند که والدینش عصبانی هستند ممکن است احساس نگرانی، ترس و یا استرس کند.
-مطالعات نشان دادهاند درصورتیکه والدینی که تمایل به تند صحبت کردن دارند با کودک آهستهتر صحبت کنند، گفتار روان کودک افزایش مییابد. والدینی که تند حرف میزنند باید تلاشی آگاهانه برای کاهش سرعت گفتار خود داشته باشند. درصورتیکه مادر تند صحبت کند بدون آنکه خودش متوجه باشد ممکن است باعث به وجود آمدن این احساس در کودک شود که او مایه دردسر و ناراحتی و مزاحم وقت مادرش است.
دلایل زمینهساز گفتار تند ممکن است همچنین بهعنوان عواملی که بر روانی گفتار تأثیرگذارند، عمل کنند. آیا مادر همیشه برای انجام کارهایش عجله دارد؟ آیا کودک دوست ندارد که گفتارش قطع شود؟ آیا آنها این احساس را دارند که هرگز وقت کافی برای انجام کارها وجود ندارد؟ آیا مادر در محل کار و یا در خانه احساس تحتفشار بودن میکند؟ بهعلاوه فهمیدن گفتار افرادی که خیلی تند صحبت میکنند سختتر است.
-گاهی ممکن است بین خواهر و برادرها بر سر زمان صحبت کردن رقابت وجود داشته باشد. والدین باید به هر فرد زمان و فضای صحبت کردن خودش را بدهند. بهعبارتدیگر، زمانی که یک فرد در حال صحبت کردن است، دیگران صبر کنند تا حرف او تمام شود و بعد پاسخ دهند. همچنین اعضای خانواده نباید وسط حرف کسی که در حال صحبت کردن است بپرند. والدین باید از کودکانشان بخواهند که هرکسی بدون اینکه حرف دیگری را که در حال صحبت کردن است قطع کند تا رسیدن نوبت خودش صبر کند.
-کمالگرایی استرس بسیار شدیدی در کودکان ایجاد میکند. والدین نباید از کودک انتظار داشته باشند که کارها را عالی و بدون نقص انجام دهد. برای اکثر ما زندگی کردن در حد انتظارات کمالگرایانه سخت است.
-برای ایجاد محیطی آرام و راحت در خانه تلاش کنید. درصورتیکه کودک ناروانیهای موقتی را در گفتارش تجربه میکند، یک محیط آرام و راحت با کاهش تسریعکنندههای عاطفی لکنت، به دست آوردن کنترل روی گفتارش را آسانتر خواهد کرد.
-در داشتن نظم و انضباط ثبات داشته باشید اما بیشازحد مقرراتی و سختگیر نباشید. کودک باید بداند که والدینش چه انتظاراتی از او دارند و به انجام رساندن خواستهها و انتظارات آنها باید در حد توانایی کودک باشد. قوانین باید واضح و مشخص باشند. اگر امروز برای رفتاری تنبیه شده است، نباید فردا به خاطر همان رفتار مورد تنبیه قرار نگیرد. والدین باید در تربیت و منضبط کردن فرزندشان محکم و باثبات باشند و نباید در حضور کودک در مورد کاری که باید در قبال رفتار او انجام شود باهم مخالفت کنند.
-در روال عادی و همیشگی امور روزمره ثبات داشته باشید. درصورتیکه کودک بتواند پیشبینی کند که چه کارهایی در چه زمانهایی باید انجام شوند، احساس امنیت میکند. اگر کودک به مهدکودک میرود، باید برنامهریزیهایی برای بردن و آوردن او در زمان مشخص و ثابت انجام شود. کودک نیاز دارد که احساس کند بخشی از یک گروه است. درصورتیکه او گهگاه و بهطور پراکنده به مهدکودک برود، پیدا کردن دوست و تثبیت خود بهعنوان یکی از اعضای گروه برایش سخت و اضطرابآور میشود.
-درصورتیکه کودک هنوز عادت به چرت زدن دارد، این چرت زدن باید هرروز در یکزمان مشخص انجام شود. خواباندن کودک در زمانی که دلخواه مادر است ممکن است برای کودک ایجاد سختی و ناراحتی کند. اگر کودک برای چرت زدن روال مشخصی نداشته باشد، ممکن است در برابر آن مقامت کند، مگر اینکه خیلی خسته باشد. درصورتیکه کودک خسته باشد ممکن است بدخلقی هم بکند. خستگی و بداخلاقی میتوانند منجر به افزایش ناروانیهای کودک شوند.
-یک ساعت مناسب برای وقت خواب کودک خود تنظیم کنید و یک روال همیشگی برای زمان خوابیدن ایجاد کنید. سعی کنید کودک را بعد از وقت خوابش و دیرتر از آن بیدار نگه ندارید. درصورتیکه کودک خسته باشد کنترل روانی گفتارش سختتر میشود و درنتیجه احتمال لکنت کردن یک کودک خسته بیشتر است. یک روال همیشگی زمان خواب، مثل دوش گرفتن و سپس خواندن یک کتاب با همدیگر میتواند به کودک کمک کند که برای خوابیدن آماده شود.
-در برابر کودک دارای لکنت سختگیری یا ِآسانگیری بیشتری نسبت به دیگر اعضای خانواده نشان ندهید و با او نیز در همان حدی که با دیگران جدیت یا ملایمت دارید، رفتار کنید.
-سعی کنید رقابت بین خواهر و برادرها را حذف کنید. کودکان را با هم مقایسه نکنید و بین آنها فرق نگذارید. به هر کودک توجه مخصوص و منحصر به او را داشته باشید. کودکان نباید برای گرفتن زمان و یا توجه و تائید از شما مجبور به رقابت با یکدیگر شوند. یکی از راههای کاهش رقابت برای جلبتوجه، در نظر گفتن زمان مخصوص روزانه برای هر کودک است. ده تا سی دقیقه در روز با هریک از کودکان صحبت کنید، بازی کنید و یا کتاب بخوانید.
-کودکتان باید بداند که شما او را بدون در نظر گرفتن کاری که انجام میدهد دوست دارید. تحسین کردن، در آغوش گرفتن و بوسیدن راههای بسیار مؤثری در انتقال پیام دوست داشتن به کودک هستند.
پیشدبستانی و مهدکودک
مهم است که والدین در زمانهای مختلف روز برای مشاهده و رصد محیط بازی و یادگیری کودک به پیشدبستانی او بروند. والدین باید بهدقت توجه کنند که بزرگترها چگونه با کودکان تعامل میکنند و کودکان چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. والدین باید کودک خود را رصد کنند و ببینند که او چگونه با بزرگسالان و دیگر کودکان تعامل میکند. اگر او ناروانی دارد، بزرگسالان و کودکان چگونه به او واکنش نشان میدهند؟ عوامل دیگری نیز برای بررسی وجود دارند. در زیر فهرستی از ویژگیهای مثبت و منفی برای بررسی برنامه کودک آورده شده است. لازم است در مورد ویژگیهای منفی مشاهدهشده و همچنین راهکارهای بهبود آنها با معلم بحث و گفتگو کرد.
آنچه باید در برنامه پیشدبستانی کودک بررسی شود:
ویژگی منفی: محیط پر سروصدا است.
ویژگی مثبت: کودکان و بزرگسالان با صدایی متناسب با فضای بسته داخلی صحبت میکنند. اگر موسیقی در حال پخش است، صدای آن کم است.
ویژگی منفی: کودکان بدون هدف راه میروند و یا به اطراف میدوند.
ویژگی مثبت: کودکان سرگرم انجام فعالیتهایی هستند و بزرگسالان نیز با آنها مشارکت میکنند.
ویژگی منفی: شما کودکانی را مشاهده میکنید که در حال کشیدن، هل دادن، ضربه و یا لگدزدن به سایر کودکان یا معلمان هستند.
ویژگی مثبت: کودکان به یکدیگر احترام میگذارند و بهجای متوسل شدن به تماس فیزیکی منفی از کلمات و گفتار خود استفاده میکنند.
ویژگی منفی: کودکان که کاری برای انجام دادن ندارند، علاف و بیکار نشستهاند.
ویژگی مثبت: کودکان در حال بازی و یا صحبت کردن با یکدیگرند.
ویژگی منفی: در مقایسه با تعداد کودکان، بزرگسالان خیلی کمی در اتاق هستند.
ویژگی مثبت: نسبت تعداد بزرگسالان به کودکان با توجه به سن بچهها متفاوت است. برای کودکان کوچکتر باید به ازای هر بزرگسال کودکان کمتری وجود داشته باشند.
ویژگی منفی: افراد زیادی در اتاق هستند. شلوغی و ازدحام مشکل ایجاد میکند.
ویژگی مثبت: اتاق ظرفیت کافی برای تعداد افرادی که در آن هستند، دارد و بهاندازه کافی بزرگ است.
ویژگی منفی: مربیان نسبت به کودکان و نیازهای آنان بیتوجه هستند.
ویژگی مثبت: توجه مربیان بر روی کودکان متمرکز است و با آنها تعامل دارند.
ویژگی منفی: مربیان بداخلاق، خسته و یا نگران به نظر میرسند.
ویژگی مثبت: مربیان باید شاد به نظر برسند.
ویژگی منفی: هنگامیکه معلمان با دانش آموزان صحبت میکنند از روشی انتقادی و عیبجویانه استفاده میکنند.
ویژگی مثبت: معلمان باید از کلمات و عبارات مثبت استفاده کنند و در تحسین و تمجید از کودکان دست و دلباز باشند و سخاوتمندانه عمل کنند. زمانی که کودک کار اشتباهی انجام داده است، معلم باید از او بخواهد که بگوید چه کار اشتباهی انجام داده است و سپس باید از او بپرسد که چگونه میتوانسته مسئله را به شکلی متفاوت مدیریت کند و در صورت نیاز به او کمک کند.
ویژگی منفی: معلمان در طول روز کلاسها را تعویض میکنند و درنتیجه باعث کاهش سازگاری کودکان با مربیان میشوند.
ویژگی مثبت: هرروز کودکان در تمام طول روز معلمان ثابت دارند.
ویژگی منفی: میزان جا به جایی و انتقال معلمان در مدرسه بالا است.
ویژگی مثبت: مدرسه در تمام طول سال با معلمان ثابت کار میکند.
ویژگی منفی: کودکان یکدیگر را مورد تمسخر قرار میدهند.
ویژگی مثبت: کودکان به یکدیگر احترام میگذارند.
بهطور خلاصه، والدین باید انتظار داشته باشند که در محیط پیشدبستانی و یا مهدکودک میزان سروصدا کم باشد و فضا آرام، گرم و باثبات باشد. علاوه بر این، بزرگسالان باید پرورشدهنده و مثبت اندیش باشند و توجه خاصی به کودکان و نیازهای آنان داشته باشند. والدینی که احساس میکنند محیط پیشدبستانی کودک بهترین محیط برای او نیست باید در ابتدا سعی کنند با معلم یا مربی اصلی او صحبت کنند. شما میتوانید به آنها توضیح دهید که کودکتان در حال حاضر مشکلاتی را در روانی گفتارش تجربه میکند.
درنتیجه متوجه میشوید که مشکلات روانی گفتار در کودکان همسن فرزند شما طبیعی هستند و ممکن است کودکان دیگری هم در کلاس باشند که مشکلات مشابهی را تجربه میکنند. والدینی که احساس میکنند باید تغییراتی بهدلخواه آنها انجام شود، همچنین میتوانند یکوقت ملاقات از مدیر پیشدبستانی و یا مهدکودک بگیرند و با او در مورد آنچه در کلاس کودک مشاهدهشده و تغییراتی که احساس میکنند مفید خواهند بود، صحبت کنند. بعد از صحبت کردن با معلم کودک و مدیر مدرسه، والدین باید چند روز صبر کنند و دوباره بهصورت سرزده برای بازدید از آنجا برگردند. درصورتیکه معلم و یا مسئول مهدکودک اصلاحات توصیهشده از طرف شما را انجام داده بودند که عالی است. ولی اگر هیچچیزی تغییر نکرده بود ممکن است لازم باشد به دنبال یک پیشدبستانی و یا مهدکودک دیگر بگردید.
وقایع تأثیرگذار بر روانی گفتار
هنگامیکه روال عادی زندگی کودکان مختل میشود و یا تغییر میکند، طبیعی است که لکنت آنها بیشتر میشود. برخی وقایع میتوانند سرگرمکننده و یا هیجانانگیز باشند درحالیکه برخی دیگرمی توانند اضطرابآور باشند. بعضی از آنها ممکن است به نظر جزئی و بیاهمیت بیایند درحالیکه بعضی دیگر میتوانند تأثیری مهم و جدی بر خانواده بگذارند. افزایش میزان لکنت میتواند چند ساعت و تا زمانی که آن اتفاق تمام شود، ادامه یابد و یا درصورتیکه میزان احساسات و هیجان کودک همچنان بالا باشد، میتواند تا چند روز ادامه پیدا کند.
تعطیلات و وقایع خاص
تعطیلات و وقایع خاص زمانهای هیجانانگیزی هستند. حتی انتظار کشیدن برای یک جشن بزرگ هیجانانگیز است. مردم مشغول آماده شدن، خرید هدایا، برنامهریزی و مسافرت هستند. شاید هنگامیکه در حال آماده شدن برای رویدادی خاص هستیم به سمت سریعتر حرکت کردن و تندتر حرف زدن برویم. آشفتگی و ناآرامی تعطیلات و یا وقایع خاص میتواند روی یک کودک خردسال اثر بگذارد. والدین ممکن است متوجه شوند که ناروانیهای کودکشان در ایام تعطیلات، قبل از یک اتفاق خاص، در طول آن و یا بعد از آن افزایش مییابد. والدین میتوانند افزایش ناروانیها را پیشبینی کنند و باید سعی کنند که خونسرد و آرام بمانند. آنها باید در طول این دورهها گفتارشان را کنترل کنند و نهایت سعی خود را بکنند که خیلی تند و یا خیلی بلند صحبت نکنند. برنامهریزیها و روال همیشگی باید تا حد امکان طبیعی باقی بمانند. در طول این زمانهای خاص مهم است که والدین زمانی را به کودکشان اختصاص دهند و با آرامش و صبوری به او گوش دهند.
خستگی یا بیماری
ناروانیهای گفتار کودکان میتواند در هنگامی که آنها خسته یا مریض هستند، افزایش یابد. متخصصان اطفال توصیه میکنند که کودکان پیشدبستانی هر شب حداقل ده تا دوازده ساعت بخوابند. چنانچه کودکان در طول روز نخوابیده باشند، ممکن است در شب نیاز به خواب بیشتری داشته باشند. والدین همچنین ممکن است متوجه افزایش میزان لکنت در هنگام بیماری کودک شوند. این موضوع نباید باعث ایجاد ترس و ناراحتی شود زیرا بهمحض اینکه کودک رو به بهبود رود والدین میتوانند انتظار داشته باشند که به سطح روانی گفتار قبل از بیماری برگردد.
طلاق یا جدایی
شاهد درگیری والدین بودن یک تجربه سخت عاطفی برای کودکان است. طلاق یا جدایی والدین میتواند باعث ایجاد مجموعهای از احساسات شامل نگرانی، ناامیدی، اضطراب و ترس در کودک شود. احتمال اینکه نارونی گفتار یک کودک پیشدبستانی قبل، در طول و بلافاصله بعد از وقوع طلاق یا جدایی بیشتر شود، بالا است. والدین میتوانند با تشویق کودک به صحبت کردن در مورد احساساتش و با دقیق گوش دادن به آنچه میگوید، به او کمک کنند تا این دوران سخت را پشت سر بگذارد.
والدین باید تلاش کنند که با توجه و ابراز همدلی به کودک پاسخ دهند. اگر کودک احساس میکند که کار اشتباهی انجام داده است، باید به او اطمینان خاطر دهند که او هیچ خطایی مرتکب نشده است. والدین باید کاملاً شفاف و بدیهی برای کودک مشخص کنند که او هیچ کاری انجام نداده که باعث ایجاد مشکلات بین والدینش شده باشد. دادن اطمینان خاطر مجدد به کودک مبنی بر دوست داشتنش و گذراندن زمان بیشتری با او، میتواند در بازیافتن روانی گفتار کودک کمک بسیار مؤثری باشد. همچنین مهم است که والدین در مورد چگونگی کمک به کودک خود برای مواجهه با این واقعه سخت توافق کنند. بهترین حالت برای کودک این است که هر دو والد با او صحبت کنند. والدین باید در مورد اینکه به کودک چه بگویند و چگونه این کار انجام شود توافق کنند. کودکی که پیامهای متفاوتی از والدینش دریافت میکند، ممکن است در مورد اینکه باید به کدامیک از آنها وفادار بماند دچار سردرگمی شود.
تشخیص اینکه قرار نیست کودک از والد دیگرش جدا شود حائز اهمیت است. باید این احساس در کودک ایجاد شود که وفاداری او به هر یک از والدین مثل قبل باقی خواهد ماند. پیامهای متناقض میتوانند باعث شوند که استرس، سرخوردگی و ترس از این دوره سخت تشدید شوند و درنتیجه ممکن است ناروانیهای گفتار کودک از نظر میزان و شدت به مقدار قابلتوجهی افزایش یابند. همچنین توصیه میشود که به یک مشاور کودک یا روانشناس مراجعه شود.
مرگ یا بیماری
مرگ یا بیماری شدید یکی از اعضا، ضربهای روحی است که میتواند باعث ایجاد اختلالات عاطفی در خانواده شود. ممکن است هنگامیکه والدین ناراحت هستند، تحمل دردسرها و سختیهای نگهداری از یک کودک خردسال برایشان سخت باشد. درنتیجه ممکن است آنها متوجه شوند که در برابر کودکشان صبوری کمتری دارند و یا صرفاً ممکن است زمانی برای اختصاص به کودک نداشته باشند. ممکن است کودک خردسال متوجه نشود که چه چیزی در حال رخ دادن است اما او میبیند که والدین ناراحت هستند و یا حوصله و وقت کمتری برای او دارند. در طول این دوران سخت، ممکن است والدین متوجه شوند که لکنت کودک افزایش پیدا کرده است. آنها میتوانند با صحبت کردن با کودک در مورد اینکه چرا آشفته، ناراحت و یا گرفتار هستند، به او کمک کنند. آنها میتوانند به او اطمینان خاطر بدهند که بهزودی حال همه بهتر خواهد شد.
در صورت امکان والدین باید سعی کنند تا هرروز زمانی را فقط به کودک اختصاص دهند. اگر این کار امکانپذیر نیست، اینیکی را امتحان کنید: یک تقویم بزرگ تهیه کنید و آن را به کودک نشان دهید. در سه چهار روز آینده و نه دیرتر از آن، یک روز را انتخاب کنید. یک صورتک خوشحال روی آن روز بکشید و آن را به کودک نشان بدهید و به او بگویید که در آن روز شما و او باهم وقت میگذرانید. سپس تاریخی که شمارش را از آن شروع کردهاید خط بزنید. از آن به بعد با حضور کودک هرروزی که میگذرد را خط بزنید. برای مثال اگر امروز یکشنبه است و شما برای گذراندن وقت با کودکتان در روز چهارشنبه برنامهریزی کردهاید، در جدول تقویم یک صورتک خوشحال روی تاریخ چهارشنبه بکشید و یک ضربدر روی تاریخ یکشنبه بزنید. روز دوشنبه یک ضربدر روی تاریخ دوشنبه بزنید. همین کار را روز سهشنبه هم انجام دهید. تا زمانی که درک مفاهیم زمان برای کودک شما سخت است، یک تقویم برای درک و پیشبینی زمان باهم بودن شما به او کمک میکند.
مشکلات مادی
پول یکی از موضوعات دیگری است که میتواند در تعاملات بین اعضای خانواده و روال همیشگی زندگی درگیری و کشمکش ایجاد کند. کودکان خردسال از مشکلات آگاه خواهند شد، زیرا آنها متوجه تغییرات رفتاری والدین نسبت به یکدیگر و یا شاید نسبت به دیگر اعضای خانواده میشوند. همانطور که در تمام این بخش گفته شد تغییرات میتوانند منجر به افزایش میزان ناروانیهای کودک شوند. در این زمان سخت، مهم است که والدین به کودکشان اطمینان خاطر دهند که آنها به خاطر او ناراحت نیستند. آنها باید سعی کنند روال معمول زندگی خود را تا حد ممکن حفظ کنند. زمانی که والدین با کودکشان تعامل میکنند، باید تلاش کنند که نگرانیهایشان در مورد موقعیت مالی خود را بهطور موقت مخفی نگهدارند، گویی آنها موقتاً وجود خارجی ندارند.
نوزاد جدید
تولد یک خواهر یا برادر جدید به معنای تغییراتی برای افراد خانواده است. والدین برای وقت گذراندن با دیگر کودکان زمان کمتری خواهند داشت و ممکن است بهاندازه قبل از تولد نوزاد، صبر و حوصله نداشته باشند. امکان دارد والدین آنقدر خسته باشند که نتوانند به کودک پیشدبستانی خود مقدار زمانی را که نیاز دارد اختصاص دهند. تأثیر اصلی تولد نوزاد جدید بر یک کودک پیشدبستانی میتواند افزایش میزان لکنت باشد و یا ممکن است کودک بهطور ناگهانی و غیرمنتظره شروع به لکنت کند.
وقتیکه والدین متوجه فعال شدن لکنت میشوند، میتوان انتظار این تغییر را داشت. کودک در حال طی کردن دورهای از اختلال عاطفی و همچنین درگیر هیجان ناشی از اضافه شدن یک عضو جدید به خانواده است. ممکن است او هنوز به دلیل تغییرات لازم برای نگهداری از یک نوزاد جدید، احساس اضطراب کند. امکان دارد کودک به خاطر دریافت توجه کمتر و یا به این دلیل که مجبور است والدینش را با شخص دیگری تقسیم کند، احساس سرخوردگی و عصبانیت کند. شاید با در نظر گرفتن همه زمان و توجهی که نوزاد دریافت میکند، کودک از این میترسد که حالا والدینش او را کمتر دوست دارند.
یک راه برای کاهش آشفتگی ناشی از تولد نوزاد جدید آماده کردن کودک برای آمدن خواهر یا برادر جدیدش است. والدین باید به کودک پیشدبستانی خود توضیح دهند که داشتن یک بچه جدید و نگهداری از او چگونه خواهد بود. آنها باید با کودک خود در مورد اینکه چگونه بعضی چیزها در خانه تغییر میکنند و بعضی چیزها مثل قبل باقی میمانند، صحبت کنند. والدین باید به او اطمینان خاطر مجدد بدهند که عشق و علاقه آنها به او هرگز تغییر نخواهد کرد حتی اگر مشغول نگهداری از یک نوزاد جدید باشند. اگر نوزاد قبلاً به دنیا آمده است والدین میتوانند با کودک پیشدبستانی خود در مورد اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است، چرا بعضی چیزها تغییر کردهاند و اینکه در طول چند هفته آینده او باید انتظار رخ دادن چه اتفاقاتی را داشته باشد، صحبت کنند.
زمانی که کودک به دنیا آمده است، والدین باید تلاش کنند تا هرروز یکزمان نیمساعته خاص برای توجه کامل به کودک پیشدبستانی خود اختصاص دهند بهطوریکه هیچ وقفه یا مزاحمتی در آن ایجاد نشود. این زمان مخصوص کودک با والدینش است. والدین باید تلاش کنند تا هرروز زمان مخصوص را در یک ساعت مشخص و ثابت داشته باشند. با این روش کودک پیشدبستانی آنها میتواند زمان مخصوص خود را پیشبینی کند و مشتاقانه منتظرش بماند.
وقایع دیگر
نقلمکان، تغییر مربی اصلی کودک و تغییر محل مدرسه یا مهدکودک میتوانند بر روانی گفتار کودک اثر بگذارند. زمانی که تغییر قابل پیشبینی است والدین میتوانند با آماده کردن کودک به او کمک کنند.
راههای مختلفی وجود دارند که والدین میتوانند از طریق آنها کودک خود را آماده کنند. دیدن خانه جدید، محل جدید مدرسه و یا مهدکودک روش خوبی است برای آشنا کردن کودک با آنچه در محیط جدیدش خواهد بود. در صورت امکان، قبل از نقلمکان کردن، کودک مکان جدید را چند بار ببیند. به این طریق، او میتواند به تغییرات ظاهری محیط جدید عادت کند. درصورتیکه بازدید از خانه یا مدرسه جدید ممکن نیست، به کودک تصاویری ازآنجا را نشان دهید و در موردشان صحبت کنید ولی وقتی این امکان وجود دارد سعی کنید برای بازدیدهایی از مدرسه جدید برنامهریزی کنید.
ملاقات اول میتواند کوتاه باشد، فقط به این منظور که کودک داخل مدرسه و کلاس جدیدش را ببیند. بازدید دوم میتواند طولانیتر باشد و در طول آن کودک و والد باهم در کلاس درس میمانند. در ملاقات بعدی، شاید کودک بتواند یکی دو ساعت بدون حضور والد در آنجا بماند. درصورتیکه قرار است کودک یک پرستار یا مربی جدید در خانه یا مدرسه داشته باشد، با او صحبت کنید و توضیح دهید که چرا پرستار قبلی میرود و چه کسی بهجای او خواهد آمد. در مورد اینکه فرد جدید چگونه به نظر میرسد صحبت کنید و یا در صورت داشتن عکسی از پرستار جدیدش، آن را به او نشان دهید. شاید هم پرستار جدید بتواند قبل از شروع کار چند باری به شما سر بزند. برخی کودکان میتوانند با کشیدن نقاشی از خانه، مدرسه و یا افراد جدیدی که به زندگی آنها وارد خواهند شد، آرام شوند و احساس راحتی کنند.
صحبت کردن با کودک در مورد تغییراتی که در محیط زندگی او اتفاق خواهند افتاد میتواند تطابق و سازگاری با آنها را برای کودک راحت و آسان کند. آنچه والدین در خصوص این موارد میگویند باید تغییرات را در نظر کودک مثبت جلوه دهد. در این قسمت پیشنهاداتی ارائه شدهاند:
- اگر خانه یا آپارتمان جدید بزرگتر باشد، کودک اتاق خودش را خواهد داشت.
- اگر خانه یا آپارتمان کوچکتر باشد، اتاق کودک به اتاق والدین نزدیکتر خواهد بود.
- پارکی در نزدیکی خانه خواهد بود.
- کودک دوستان جدیدی پیدا خواهد کرد.
- آنها در خانهای نزدیکتر به مدرسه کودک زندگی خواهند کرد.
- مدرسه اسباببازیهای جالب و سرگرمکنندهای دارد.
- معلمهای مدرسه خیلی خوب و مهربان هستند.
- پرستار جدید کودک دستپخت خوبی دارد.
- پرستار جدید بازیهای جالب زیادی بلد است.
کمک به دیگران، کمک به کودک
خواهر و برادرها
تأثیر لکنت بر خواهر و برادرهای کودک را نباید دستکم گرفت. خواهر و برادرها میتوانند احساس گناه، نارضایتی، کمبود، احساسات منفی و یا احساس نزدیکی بیشتری به برادر یا خواهر دارای لکنت خود کنند. بعضی از آنها احساساتی در مورد رقابت برای جلبتوجه والدینشان بیان کردهاند. باوجود این در مواردی خواهر و برادرها تمایلشان برای مشارکت در کمک کردن به کودک را ابراز کردهاند. مهم است که آنها بپذیرند برادرشان به شیوهای متفاوت از آنها صحبت میکند.
والدین میتوانند صحبت در مورد این موضوع را اینگونه شروع کنند: ” من میدونم که گفتن کلمات برای برادرت خیلی طول میکشه و این میتونه برای تو ناامیدکننده باشه، بااینحال میخوام در این مورد از تو درخواست کمک کنم،” یا ” برادر تو داره یاد میگیره که کلماتش را روان بگه و راههای زیادی وجود دارن که تو می تونی به او کمک کنی.” والدین باید از فرزندان بدون لکنت خود سؤال کنند که در مورد گفتار برادرشان چه احساسی دارند. برای اینکه آنها درک کاملی از لکنت داشته باشند والدین باید برایشان توضیح دهند که بسیاری از بچههای خردسال کلمات و صداها را تکرار میکنند. گاهی یادگیری حرف زدن مانند یادگیری راه رفتن است. بچههای خردسال انقدر زمین میخورند و بلند میشوند تا زمانی که خوب راه رفتن را یاد میگیرند. گاهی آنها کلمات و صداها را تکرار میکنند تا اینکه مهارت خوب حرف زدن را یاد میگیرند.
اینها مواردی هستند که میتوان از خواهر و برادرهای بزرگتر خواست تا با انجام آنها به برادرشان کمک کنند:
- آنها هرگز نباید برادرشان را به دلیل نحوه حرف زدنش مسخره کنند.
- آنها نباید ادای ناروانیهای گفتار برادرشان را درآورند.
- آنها نباید به برادرشان بگویند که چگونه صحبت کند.
- آنها نباید عباراتی مانند اینها را بگویند، “آروم حرف بزن،” یا ” نگاه کن من چطوری حرف میزنم.”
- آنها نباید کلمات یا جملات برادرشان را کامل کنند.
- آنها نباید بهجای برادرشان صحبت کنند.
- آنها نباید زمانی که برادرشان در گفتن کلمات مشکل دارد، به او بخندند.
- آنها نباید اسمهایی مانند احمق، عقبمانده یا لال روی برادرشان بگذارند.
- آنها باید سعی کنند که عمداً باعث ایجاد سرخوردگی و عصبانیت در برادرشان نشوند.
- آنها نباید زمانی که او در حال صحبت کردن است حرفش را قطع کنند.
والدین باید روی کارهای کمککنندهای که آنها میتوانند انجام دهند تأکید کنند، مانند:
- زمانی که برادرشان با آنها حرف میزند باید شنوندههای خوبی برای او باشند. توضیح دهید که شنونده خوب بودن به این معناست که کاری را که در حال انجام دادنش هستند متوقف کنند، وقتی برادرشان حرف میزند به او نگاه کنند و در سکوت به او گوش دهند. والدین میتوانند به کودکانشان با علامت دادن به آنها که الآن زمان ساکت بودن و گوش دادن به برادرشان است، کمک کنند.
- آنها باید صبورانه منتظر بمانند تا برادرشان صحبتش را تمام کند. به کودکانتان توضیح دهید که هرکسی باید صبر کند تا صحبت فردی که در حال حرف زدن است تمام شود. بگویید که هریک از آنها نوبت خودش را خواهد داشت و آنها باید ساکت باشند و صبر کنند تا نوبت حرف زدنشان فرا برسد.
معلمان و مربیان مهدکودک
مهم است که با معلمان، پرستاران کودک، مربیان و مسئولان مهدکودک در مورد گفتار کودک صحبت کنید. درصورتیکه آنها با کودکان پیشدبستانی زیادی کار کرده باشند، باید بدانند که ناروانی گفتار بخشی از روند طبیعی رشد گفتار است. بااینوجود ممکن است از نحوه برخورد با کودک دارای لکنت آگاه نباشند و یا شاید احساس کنند روشهایی را بلدند که کمککننده و مفید هستند. درهرصورت ضروری است که والدین با آنها صحبت کنند و بگویند که انتظار دارند کادر آنجا چگونه با مشکل کودکشان برخورد کند. والدین باید برای یک جلسه والد-معلم برنامهریزی کنند و در آن در مورد گفتار کودک و اهمیت همکاری همه افراد صحبت کنند. در زیر نکاتی آمدهاند که باید هنگام صحبت کردن با معلم کودک یا مربی مهد مورد تأکید قرار بگیرند.
- مهم است که کودک احساس کند معلم یا مربی به او خوب گوش میدهد. معلم باید خم شود و پائین بیاید تا در سطح دید کودک قرار بگیرد، با او تماس چشمی برقرار کند و به او فرصت بیان آنچه در ذهنش دارد را بدهد.
- از معلم بخواهید که به او توصیهای در مورد اینکه چگونه صحبت کند ارائه ندهد.
- از معلم بخواهید بدون قطع کردن حرف کودک، به او اجازه دهد تا آنچه را که در حال گفتنش است تمام کند.
- از معلم بخواهید بدون کمک به کودک، اجازه دهد تا او خودش آنچه را که در حال گفتنش است تمام کند. معلم باید از کامل کردن کلمات یا جملات کودک اجتناب کند.
- از معلم بپرسید که آیا کودکی در کلاس هست که کودک شما با او خوب کنار نیاید و درصورتیکه جواب مثبت است از او بخواهید که تمام تلاشش را بکند که آن دو تا زمانی که ناروانی کودک تمام شود با هم تعامل نداشته باشند.
- ترسهای کودک را با معلم در میان بگذارید و از او بخواهید که از قرار دادن کودک در موقعیتی که برایش ترسآور است اجتناب کند.
- بهطورکلی کودکان دو تا پنج سال یکدیگر را مورد تمسخر قرار نمیدهند، بااینوجود درصورتیکه کودکی وجود دارد که گفتار کودک را مسخره میکند یا او را دست میاندازد، از معلم بخواهید که با آن کودک در مورد متوقف کردن آن رفتار صحبت کند.
توصیه میشود که معلم یا مربی کودک برای کمک به افزایش درک خود از لکنت سنین پیش از دبستان این کتاب را مطالعه کند.
اقوام و دوستان والدین
اقوام و دوستان دارای حسن نیت ممکن است توصیههایی برای مدیریت ناروانیهای گفتار کودک به والدین ارائه دهند. اگر شما یا هر یک از خواهر و برادرهایتان هنگامیکه کودکان خردسالی بودید، دورهای از ناروانی گفتار را گذرانده باشید، ممکن است والدینتان به شما بگویند که چگونه آن موقعیت را مدیریت کردهاند و اینکه مدیریتشان مؤثر بوده است. با همه اینها، بهاحتمال بسیار زیاد شما یا خواهر و برادرهایتان بزرگسالانی با گفتار روان هستید. گاهی اوقات ممکن است اقوام یا دوستان به خودشان این حق را بدهند که به کودک توصیههایی در مورد اینکه چگونه باید صحبت کند ارائه دهند. آنها ممکن است به او توصیه کنند، “آهستهتر صحبت کن،” یا ” قبل از اینکه صحبت کنی فکر کن،” و یا با عبارات دیگری او را نصیحت کنند. والدین میتوانند به اقوام و دوستان نگران خود توضیح دهند که راههای مفیدی برای مواجهه با ناروانیهای کودک خردسالشان یاد گرفتهاند.
والدین باید توضیح دهند که میتوانند زمانی که کودک با آنها حرف میزند تنها با گوش دادن به کودک بدون اظهارنظر، بهترین کمک را به او بکنند. آنها باید کاری را که در حال انجام دادنش هستند متوقف کنند، خم شوند تا در سطح دید کودک قرار بگیرند، تماس چشمی با او برقرار کنند و به او گوش دهند. آنها باید نه گفتار کودک را قطع کنند و نه کلمات یا جملات او را کامل کنند. از آنها بخواهید که ناروانی گفتار کودک را بپذیرند همانطور که گفتار روان او را میپذیرند.
کودکان دیگر
ما میدانیم بچههایی هستند که سایر کودکان را مسخره میکنند. والدین باید بهطور خصوصی با بچهای که عمل مسخره کردن را انجام میدهد، صحبت کنند. آنها باید بهآرامی توضیح دهند که بعضی کودکان در ادا کردن کلماتشان مشکل دارند. والدین میتوانند با گفتن این جملات تصدیق کنند که کودکشان به شیوهای متفاوت حرف میزند، “من میدونم خیلی طول میکشه تا پسرم حرفش رو بزنه. ممکنه این برای تو ناامیدکننده باشه اما من ازت میخوام که در این مورد کمک کنی،” یا “پسرم داره یاد میگیره روان صحبت کنه و راههای زیادی هستن که تو می تونی بهش کمک کنی.”
ممکن است والدین این را هم به جملاتشان اضافه کنند، ” شاید یه وقتایی بودن که تو هم برای حرف زدن و گفتن کلمات مشکل داشتی.” والدین میتوانند از آن بچه بخواهند که در این مورد کمک کند. آنها باید توضیح دهند که چگونه آن بچه میتواند زمانی که کودک با او صحبت میکند شنونده خوبی باشد و چقدر مهم است که آن بچه به آنچه کودک میگوید گوش دهد و نه به نحوه گفتارش.
در زیر مواردی وجود دارند که میتوان از بچههای دیگر خواست تا با انجام آنها به کودک دارای لکنت کمک کنند.
- آنها نباید کودک را به دلیل نحوه حرف زدنش مسخره کنند.
- آنها نباید ناروانیهای گفتار کودک را تقلید کنند و ادای او را درآورند.
- آنها نباید به کودک بگویند که چگونه حرف بزند.
- آنها نباید جملاتی نظیر، “آرومتر حرف بزن،” یا “ببین من چطوری حرف میزنم.” را به کار ببرند.
- آنها نباید کلمات یا جملات کودک را کامل کنند.
- آنها نباید بهجای کودک صحبت کنند.
- آنها نباید زمانی که کودک در بیان کلماتش مشکل دارد به او بخندند.
- آنها نباید اسمهایی مانند احمق، عقبمانده یا لال روی کودک بگذارند.
- آنها باید سعی کنند که عمداً باعث ایجاد سرخوردگی یا عصبانیت در کودک نشوند.
- آنها نباید زمانی که او در حال صحبت کردن است حرفش را قطع کنند.